نقاشی های افشين پيرهاشمی در گالری سيحون
وقتی خيابان وزرا را به قصد گالری سيحون طی می كردم ، ترديد داشتم كه بتوانم گزارشی از نمايشگاه جديدی كه در آن نگارخانه برپاست تهيه كنم. از خود می پرسيدم آيا نقاشيهای افشين پير هاشمی نيز مثل آثار بسياری از جوانان تازه كار ايرانی كپی های تكراری و بی محتوايی خواهند بود كه ديدنشان چندان لطفی ندارد ؟ در همين خيالات و پيشداوری ها به سر می بردم كه به گالری سيحون رسيدم . می دانيد اولين كلمه ای كه پس از مواجه با آثار اين هنرمند جوان بر زبانم جاری شد چه بود ؟ (( احسنت ))
افشين پير هاشمی كه متولد 1353 ش. و دانشجوی رشته نقاشی دانشگاه آزاد است از آن دست هنرمندان جوان و بسيار پر كار ايرانی به شمار می آيد كه توانسته است با كوشش و تلاش فراوان به سبكی قابل قبول و منحصر به فرد برای خلق نقاشيهايش دست يابد .
نمايشگاه اخير كه شامل 10 قطعه نقاشی سياه و سفيد است و البته هيچ عنوانی نيز برای آن انتخاب نشده چهلمين نمايشگاه گروهی و انفرادی او محسوب می شود . اين نمايشگاه از 28 دی تا 3 بهمن ( 18 تا 23 ژانويه ) در گالری سيحون تهران بر پاست .
پير هاشمی در آثار خود كوشيده است تا آنجايی كه امكان دارد به عكاسي، شبيه مستند اجتماعي، نزديك شود . گويی از دريچه لنز دوربين به پيرامونش نظر كرده و آنرا به صورت كولاژهايی سياه و سفيد به تصوير كشيده است .
فضای نقاشيهای اين هنرمند بسيار وهم آلود و پر رمز و راز است و البته شخصيتهايی نيز ( بيشتر زن و كمتر مرد ) در آنها گرفتار آمده اند . در واقع شايد بتوان گفت وجه مشخصه آثار اين نمايشگاه همان احساس بهت ، اندوه و حيرتی است كه در چهره يكايك شخصيتهای آن هويداست .
مثلا در يكی از نقاشيها با چهره دختری مواجه می شويم كه سرش را در دستانش گرفته و در گوشه سمت راست اثر ( پا يين ) قرار گرفته است و در گوشه چپ تصوير نيز ( بالا ) يك تك درخت خشك و بی بار قرار داده شده . فضای ميان اين دو سوژه تماما سفيد رنگ و خالی است و ناخودآگاه حس تنهايی را به آدمی القا می كند .
در نقاشی ديگری كه ابعادش بسيار بزرگ است ، دختری ايستاده در تخت جمشيد كه پشت به ستونها دارد ديده می شود . ( گوشه چپ كادر ايستاده ) او به دور دستها خيره شده و موهای نسبتا كوتاهش در باد به رقص در آمده است.
در مجموعه آثار اين نمايشگاه مسيح هم به چشم می خورد . مسيحی مصلوب كه البته صليبی پشت او قرار ندارد و فقط بدنش فرم مصلوبان را به خود گرفته . البته چهره او كامل نيست و تنها تا بالای لبش كشيده شده است و مابقی صورت ناپيداست .
پير هاشمی در اثر ديگری اتاق بزرگ يك خانه مجلل با مبلمان و دكوراسيون كلاسيك اروپايی را تصوير كرده است كه يك زن و مرد با لباسهای دوران رنسانس نيز در گوشه ای از آن به چشم می خورند . و البته جالب آنكه زنی شرقی هم ، شبح وار، با چادری سفيد ( موهای بلندش از زير چادر بيرون آمده ) در حالی كه دفی در دست دارد با حالتی مغموم و حزن انگيز در ميان اتاق ايستاده است. عدم تعلق زن شرقی به آن محيط بسيار تامل بر انگيز است.
خانم معصومه سيحون ، مدير گالری ، در كنار آثار افشين پير هاشمی مطلبی نوشته است كه در سطر سطر آن تشويق و مرحبا موج می زند . خانم سيحون بر اين باور است كه بسياری از نقاشان ايرانی بايد همچون پير هاشمی راههای نوينی را برای خلق آثارشان تجربه كنند و به اين ترتيب به چهاردهه تكرار مداوم خاتمه بخشند .
آرش ايرانی برای واحد اينترنت ، بخش فارسی صدای آمريكا