آلمان، ۱۹۷۰، سياه و سفيد، ۸۰ دقيقه
اين فيلم تجليلی است کامل و تمام عيار از جهان هامفری بوگارت و کارگردانان بزرگ فيلم های پرآکسيون نظير رائول والش و سام فولر. داستان از اين قرار است که هفت تير کشی بنام «ريکی» پس از طی مدت کوتاهی در آمريکا به آلمان باز می گردد. پليس او را استخدام ميکند تا مجرمينی را که نمی توانند از طرق قانونی دستگير کنند، وی آنها را ترور کند. ريکی که مدتهاست از مادر و خانواده اش خبری ندارد، در يکی از صحنه های فيلم به محله زمان کودکی اش می رود و سعی ميکند با مادر و برادرش آشتی کند ولی در زير اينهمه بار تنهايی و افسردگی يک قاتل بی رحم و سنگدل است که کت و شلوار سفيد به تن دارد. و وظايف محوله اش را با خونسردی تمام انجام ميدهد.
رئيس پليس برای آنکه همه حرکات ريکی را تحت کنترل داشته باشد يک روسپی تلفنی را سر راه او قرار ميدهد، و داستان از اين نقطه به بعد پيچيده می شود زيرا ريکی به او عشق می بازد، بدون آنکه بداند دوست دخترش در واقع خبر چين رئيس پليس است.
اين فيلم که به طرز سياه و سفيد و با کنتراست تميز و شفافی فيلمبرداری شده، در واقع يک فيلم گانگستری است و در پايان آن يک صحنه بياد ماندنی تيراندازی تعبيه شده که با بهره گيری از تداخل سايه ها و نور يادآور فيلم های قديمی گانگستری ساخته هاليوود است.