لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ ایران ۱۳:۰۷

زنانی که در سیاست رد پای پدرانشان را دنبال کرده اند


زنانی که در سیاست رد پای پدرانشان را دنبال کرده اند
زنانی که در سیاست رد پای پدرانشان را دنبال کرده اند
<!-- IMAGE -->

در سال ۱۹۶۷، نخستین رهبر زن هندوستان ایندیرا گاندی، در صدر حکومت این کشور قرار گرفت. گاندی دختر اولین نخست وزیر هندوستان، جواهر لعل نهرو بود که چند سال پس از درگذشت پدر خود جانشین او شد. بیش از دو دهه دیگر به طول انجامید تا دختر دیگری به نام «بی نظیر بوتو» توانست با یک پیروزی چشمگیردر انتخابات به مسند قدرت برسد و جای پدر خود، ذوالفقار علی بوتو، نخست وزیر پیشین پاکستان را که به دار آویخته شد پرکند. بی نظیر بوتو در سال ۱۹۸۸ به عنوان نخست وزیر تازه پاکستان، نخستین زنی بود که توانست به عنوان رهبر در یک کشور مسلمان به قدرت برسد.

کم تر از ۶ سال بعد یک دختر دیگر نیز در سری لانکا سر برافراشت و این دختر که چاندریکابندراناییکی کوماراتونگا بود توانست به مقام رییس جمهوری این کشور برگزیده شود. چاندریکا دختر «سیریماوو بندراناییکی» نخستین زنی که در سطح جهان به مقام نخست وزیری رسید و رییس جمهوری پیشین و ترور شده سری لانکا، سوورد بندراناییکی بود.

از پس از این وقایع، کشورهای جنوب آسیا توانستند شاهد به روی کارآمدن زنان سیاسی دیگری به عنوان رهبر درصدر حکومت های مختلف باشد. بنگلادش شاهد ظهور ناگهانی یک زن سیاستمدار به نام شیخ حسینا واضد بود که در واقع دختر نخستین رییس جمهوری بنگلادش، مجیبور رحمان بود. واقعه به قدرت رسیدن شیخ حسینا در انتخابات سراسری ۱۹۹۶ بنگلادش، هم زمان با پیروزی حزب «عوام» بود. حزبی که او از پایه گذاران اصلی آن به شمار می رفت.

با این وجود ۱۰ سال دیگر به طول انجامید تا کشور نپال یک بار دیگر شاهد به روی کار آمدن یک زن سیاستمدار دیگر یا دختر رییس حزب مائوئیست ها بر مسند قدرت شد. با وجود آن که زنان بیش از نیمی از جمعیت ۲۸ میلیون نفری کشور نپال را تشکیل می دهند و دختران رهبران پیشین و حال برخی از فعال ترین چهره های موجود در صحنه سیاست این کشور هستند اما تنها همین اواخر بوده است که دختران نپالی توانسته اند قدم در راه پدر بگذارند و درجایگاه آن ها بنشینند.

در ماه ژوئن گذشته، سوجاتا کوئیرالا دختر جرجیا پراساد کوئیرالا که پنج بار تا کنون به مقام ریاست جمهوری کشور نپال رسیده است توانست به مقام وزیرامور خارجه این کشور برسد. هرچند این زن ۵۵ ساله پیش از این نیز در سال گذشته توانست یکی از پست های حساس دولتی را به دست آورد اما در حقیقت در قالب یکی از وزرا به خدمت در کابینه پدر خود اشتغال داشت. امروز با رسیدن جرجیا پراساد کوئیرالا به دوران بازنشستگی راه های تازه ای برای دختر او سوجاتا برای رسیدن به مقامات بالاتر باز شده است.

<!-- IMAGE -->

علاوه بر سوجاتا دو دختر دیگر رهبران حزب مائوئیست های نپال به نام های رنو دهال و منوشی بهاترائی نیز نقش های مهمی در صحنه تازه سیاست این کشور داشته اند. حزب مائوئیست ها به صورت یک سازمان جنگجویان غیرنظامی به مدت ۱۰ سال بر ضد پادشاه اسبق نپال جنگید تا بالاخره قدرت را به دست گرفتند.

رییس حزب مائوئیست های نپال – پوشپا کمال دهایی که نام پارتیزانی او به زبان محلی «حیرت انگیز» معنی می دهد سال گذشته در یک واقعه تاریخ ساز موفق شد تا سلطنت را در کشور نپال منقرض کند. او سپس به عنوان اولین نخست وزیر انقلابی در کشور نپال به قدرت رسید. هرچند دولت او ۸ ماه پس از پیروزی سقوط کرد اما دختر او رنودهال توانست به مقام عضویت پارلمان این کشور برسد.

منوشی بنهاترائی، دختر یکی دیگر از اعضای حزب مائوئیست های نپال که هم اکنون درحال صعود از پله های موفقیت های چشمگیر سیاسی در این کشور است می گوید: «حزب مائوئیست ها همواره شاهد ظهور و درخشش همسران و دختران زیادی در مقام های حساس رهبریت بوده است.» پدر منوشی، دکتر بابورام بنهاترائی، مرد شماره ۲ حزب مائوئیست ها و وزیر اقتصاد پیشین نپال و مادرش هیسیلا یامی، یکی از رهبران پیشتاز سازمان زنان مائوئیست است.

هرسه این دختران یا فرزندان مردان سیاسی نپال یعنی سوجاتا، رنو و منوشی معتقدند که دلیل اصلی علاقه آن ها به سیاست، وجود پیشینه و زمینه های سیاسی در خانواده آنان بوده است. سوجاتا در دوران دبستان هنگامی که پدر او را به خاطر حمایت از جنبش های دموکراتیک به زندان انداخته بودند به همراه مادر خود به هندوستان تبعید شد: «سیاست از همان اوان کودکی تنها راه گشوده در مقابلم بوده است.»

سوجاتا می گوید: «پدر من به مدت ۱۹ سال در زندان بود. این دوران بسیار سخت و ناهمگونی برای تمام اعضای خانواده ما بود. اما هیچکس این مسئله را واقعا درک نمی کند. بله درست است که من وارد سیاست شدم به خاطر آن که دختر پدرم بودم اما تلاش فراوان و مشارکت هایی به سهم خود داشته ام که هویت مرا از هویت پدرم جدا ساخته است.»

سوجاتا که انتخاب او به مقام وزارت امور خارجه حتی انتقاداتی از سوی اعضای حزب طرفدار او را هم به همراه داشته است می گوید که او برای داشتن یک زندگی ایده آل نیازی به یک پست سیاسی نداشته است: «پدر من پنج بار به مقام نخست وزیری رسیده است و من به عنوان دختر او می توانستم زندگی راحت و بی دغدغه ای را برای خودم داشته باشم و در نهایت از پشت صحنه قدرت، کارها را بگردانم اما درحقیقت درگیر شدن با سیاست کاری سخت و اغلب دردآور است. کسانی که برای دستیابی به قدرت و زرق و برق جلو می آیند در این حرفه مدت زیادی دوام نمی آورند.»

رنو و منوشی نیز به عنوان فرزندان سیاستمداران، دوران کودکی سخت و پر فراز و نشیبی را گذرانده اند. رنو می گوید: «ما چهار برادر و خواهر هستیم. وقتی که ما خیلی کوچک بودیم پدرم به عنوان یک فعال سیاسی به طور تمام وقت به کار اشتغال داشت. کمی بعد از آن او مجبور شد شغل خود را رها کند و به جنبش های زیرزمینی بپیوندد. این در حالی بود که او تحت تعقیب قرار داشت و برای سر او جایزه گذاشته بودند. هیچ پولی برای زندگی و خورد و خوراک من و دیگر اعضای خانواده باقی نمانده بود.»

رنو را در دو سالگی برای نگهداری به خانواده مادرش سپردند که از وضع مالی مناسبی برخوردار بودند: «من فقط دو بار در سال می توانستم بقیه اعضای خانواده خود را ملاقات کنم.»

درسال ۱۹۹۶، هنگامی که مائوئیست های تصمیم گرفتند تا جنبش خود را به یک جنبش مسلحانه تبدیل کنند، پدر و مادر رنو به هندوستان رفتند تا از دستگیری احتمالی اجتناب کنند. در آن زمان رنو ۱۷ سال داشت و مجبور بود تا از خواهر و برادر کوچکتر خود نگهداری کند در حالی که در «کت ماندو» زندگی می کرد بایستی مواظب باشد تا توسط نیروهای امنیتی دستگیر و زندانی نشود.

رنو و برادر وخواهرش کمی بعد توسط حزب مائوئیست ها به صورت غیرقانونی وارد کشور هند شدند. در آن زمان مراقبت از یک دختر نوجوان برای پدر و مادری که به فعالیت های شدید سیاسی اشتغال داشتند مشکل می نمود. درنتیجه رنو در ۱۸ سالگی به عقد و ازدواج جوان ۲۳ ساله ای درآمد که والدین او نیز به فعالیت در حزب و اقداماتی برای براندازی رژیم حاکم در نپال اشتغال داشتند.

رنو و خواهر ۱۷ ساله اش «گنگا» در یک روز ازدواج کردند. در پاسخ به این سئوال که با وجود مشکلات فراوان و اوقات کوتاهی که در کنار یک پدر انقلابی گذرانده است چه عاملی موجب ورود او به سیاست شده است رنو می گوید: «من شاهد مشکلات و خطراتی که او به جان خرید بودم و احساس کردم که به عنوان فردی از خانواده بایست از او حمایت کنم.»

رنو می گوید تفاوت های طبقاتی نیز عامل دیگری بود که او را به دنیای سیاست کشاند با این وجود او معتقد است این کار و فعالیت های خود او بوده است که او را به مقام کنونی رسانده است: «هرچند من به خاطر پدرم به سیاست کشانده شدم اما هم مشارکت خود من بوده است که مقام وزارت کنونی را به همراه داشته است. فقط به خاطر این مسئله که من دختر نخست وزیر هستم نباید از خدمات و کوشش های خود من در راه رسیدن به این مقام چشم پوشی کرد.»

منوشی که در حال حاضر دررشته علوم سیاسی در دانشگاه تریبهوان «کت مندو» در حال تحصیل است، در حد یک رهبر دانشجویی به فعالیت مشغول است. منوشی هم چون دو زن دیگر، دوران کودکی خود را با نام مستعار در خفا و در تبعید در هندوستان گذرانده است. از خاطرات کودکی او که با خانواده مادری اش زندگی می کرده رفتن به زندان برای ملاقات با مادری بوده است که در حین انجام تظاهرات خیابانی دستگیر و زندانی شده بود: «هر بار که به زندان می رفتم پدر و مادرم مرا آماده می ساختند تا درصورت اعدام آن ها بتوانم این واقعه را تحمل کنم.»

XS
SM
MD
LG