از برنامه صبح صدای آمريکا دوشنبه ١٥ ژوئن ٢٠٠٩
در واشنگتن، ان اپلبام، ستون نويس واشنگتن پست می نويسد روزگاری دمکراسی واژه ای بود همپای مادری، با ارزشی غيرقابل چالش، اما بعد از تلاشهای دوران جرج بوش، معلوم شد که فکر دمکراتيک و به خصوص نهادهای دمکراتيک را سخت می توان اشاعه داد. انتخابات عراق دولتهائی ضعيف و پراکنده پديد آورد در سرزمين های فلسطينی، انتخابات به پيروزی حماس منجر شد، و در خاورميانه و آسيای مرکزی، در دهه گذشته، دولتها با دستکاری در نتايج انتخابات يادگرفتند که چگونه به خود مشروعيت ساختگی ببخشند، و حاصل آن، موج مخالفت است، اگر نه با خود دمکراسی، بلکه با نحوه اشاعه آن، و اين روزها در کاخ سفيد کسی را نمی بينيد که در جستجوی گرفتن شغلی برای اشاعه دمکراسی باشد.
خانم اپلبام معتقد است که نظام حکومتی ايران، نمونه کلاسيک دمکراسی مديريت شده است، البته اگر بتوان به چنين وضعی اسم دمکراسی گذاشت، ولی عليرغم نهادهای کنترل شده و محدوديت فعاليت احزاب، انتخابات روز جمعه در ايران، حتی اگر عادلانه هم نبود، شکاف درون اوليگارشی را آشکار ساخت، و نشان داد که وقتی گزينه وجود داشته باشد، حتی جامعه ای که منفعل تلقی می شد، از امکان تظاهرات و شعار مخالف دادن به شوق می آيد و هر چند به نظر خيلی از ايرانی ها اين انتخابات مسخره بود، ولی نشان داد که انتخابات بد داشتن بهتر است از انتخابات نداشتن، و تاثير دمکراسی هر چند محدود و مديريت شده بر آينده ايران، غيرقابل پيش بينی است.
راجر کوهن، نويسنده ستون گلوباليست يا جهانگرا در نيويورک تايمز و هرالد تريبون، که اين روزها در تهران به سر می برد، می نويسد ايران هنوز پا برجاست اما انگار از جا در رفته. اختلافات خشمگينی عريان شده است، ميان آيت الله خامنه ای و علی اکبر هاشمی رفسنجانی، پدران موسس نظام، و ميان کل نظام و مردم کشور.
مايکل روبين، محقق موسسه دست راستی آمريکن انترپرايز، استدلال می کند که آقای اوباما رئيس جمهوری آمريکا در باره ايران و کشورهای ديگر خاورميانه به سوء تفاهم دچار است. روبين می نويسد خيلی ها می گويند در انتخابات ايران تقلب شده، شايد هم شده باشد، اما در ايران رهبر است که حرف آخر را می زند، نه رئيس جمهوری، و شکست تاريخی آمريکا در گشودن باب مذاکره با نظامهای ياغی، بيشتر ناشی از طبيعت دشمن است تا سياست های روسای جمهوری آمريکا قبل از اوباما. روبين می نويسد: اوباما اخيرا با تائيد حق ايران برای دستيابی به انرژی اتمی وعذرخواهی به خاطر کودتای ٥٠ سال پيش، به شعار و معذرتخواهی و امتياز دادن متوسل شد که برای تغيير واقعيت موجود، کافی نيستند.
جيمز ترنتو Taranto در وال استريت جورنال استدلال کرده بود که نتيجه انتخابات اگر به سود اصطلاح طلبان هم باشد چندان نبايد برای آمريکا و غرب خوشايند باشد، زيرا اختيار اصلی در ايران با رئيس جمهوری اسلامی نيست. او می نويسد گزينه رای دهندگان ايرانی هر چه باشد، تاثيری در سياست های کلی نظام ندارد و بنابراين نتيجه اين انتخابات در هر حال نمی توانست دمکراسی واقعی خوانده شود، زيرا در نظام ايران قدرت اصلی در دست رهبر است. نويسنده وال استريت جورنال می پرسد: کشوری که رهبر غيرانتخابی آن بيست سال است بر سر کار است را آيا می توان دمکراسی ناميد؟
با اين حال، روزنامه ساندی تايمز لندن می نويسد نظام ايران امکان آن را داشت به سوی دمکراسی پيش رود، اما راه ديگر رفت و تظاهر کنندگان می دانند که با اعلام ممنوعيت تظاهرات، پليس گوشه ای نخواهد ايستاد که آنها فرياد بزنند مرگ بر ديکتاتور. با اين حال، به نظر ساندی تايمز، انقلاب فيس بوکی جوانان ايران، هنوز به پايان نرسيده است.
در آلمان، نشريه معتبر دی ولت می نويسد آنچه جمعه شب درايران گذشت را خيلی ها در غرب کودتا می خوانند و نشانه های آن حاکی از تقلب در انتخابات است برای اينکه وزارت کشور نتيجه را به سرعت اعلام کرد و در تمام مدت شمارش، احمدی نژاد هميشه دو برابر موسوی رای داشت. با اين حال، نويسنده ارشد دی ولت، مريام لا می نويسد در موضوع هائی که به غرب مربوط می شود يعنی برنامه اتمی و حمايت از تروريسم، رئيس جمهوری اسلامی نقشی ندارد.
در انگليس، فايننشال تايمز در سرمقاله ای می نويسد آمريکا و متحدان آن بايد بدانند که مذاکره بيشتر از مقابله، روحانيون حاکم بر ايران را می ترساند، و موسوی هم نمی توانست بيشتر از احمدی نژاد بر سر برنامه اتمی ايران با غرب سازگاری نشان دهد و تقلب انتخاباتی و نحوه مديريت آن نشان می دهدکه آقای خامنه ای است که سکان را در دست دارد، نه رئيس جمهوری، ولی برای آنها که خواهان برخورد خصمانه با ايران باشند، حضور آقای احمدی نژاد در مقام رياست جمهوری، موهبتی بادآورده است.
نويسنده ايرانی مهدی خلجی، محقق موسسه تحقيقات سياسی خاورنزديک، که از جمله در باره عقلانيت سياست حکومت ايران کتاب نوشته است، در مقاله ای که به واشنگتن پست فرستاده، آنچه در ايران روی داده را يک کودتای نظامی توصيف می کند که آقای خلجی معتقد است آمريکا بايد طی پيامی به رهبر جمهوری اسلامی آن را محکوم کند و خواستار انتخابی ديگر با نظارت بين المللی باشد.
اما بن اسميت، در «پوليتيکو» نشريه پرنفوذ واشنگتن، که به خصوص توسط دست اندرکاران سياست و دولت خوانده می شود، می نويسد برخی از متفکران در آمريکا، بر اين عقيده اند که انتخابات ايران اساسا نبايد تاثيری در برنامه اوباما برای مذاکره و رسيدن توافق اتمی با جمهوری اسلامی بگذارد. از جمله، خانم سوزان مالونی، از موسسه تحقيقاتی بروکينز می گويد در دوره دوم رياست جمهوری احمدی نژاد هم آقای اوباما چاره ای نخواهد داشت که به تلاش خود برای يک معامله عظيم بر سر برنامه اتمی ايران ادامه دهد.
با اين حال، پوليتکو می نويسد ناظران دست راستی در آمريکا و ناظران دست چپی طرفدار اوباما، که اخيرا خواهان برقراری ديالوگ با حکومت ايران شده است، هر دو گروه، معتقد هستند که دور دوم رياست جمهوری آقای احمدی نژاد، اميد رابطه گرمتر ميان آمريکا و ايران را از ميان می برد و اميد آقای اوباما برای دستيابی به معامله ای بر سر توقف برنامه هسته ای حکومت ايران را که ضرب الاجلی تا پايان امسال برای آن تعيين کرده، پيچيده تر می سازد.
اما روزنامه معتبر فرانکفورتر روندشا، چاپ فرانکفورت آلمان، يادآور می شود که آقای احمدی نژاد، قبل از انتخاب اعلام کرده بود که نيازی به مذاکره با آلمان و پنج عضو دائمی شورای امنيت سازمان ملل نمی بيند. راندشو و می نويسد پيروزی احمدی نژاد به معنی اين است که مشکلات در رابطه غرب با ايران ادامه خواهد يافت و اميد ازسر گرفته شدن مذاکره ميان آمريکا و ايران نيز محو شده است.
لارا سکور Secor، از هفتگی نيويورکر، که روز جمعه را با رای دهندگان ايرانی در هتل هايات گذرانده و شايد حيرت آنها از اعلام نتايج بود، می نويسد: آنچه تقلب در اين انتخابات را حيرت انگيزتر و تکان دهنده تر کرده بود، سرعت و گستاخی آن بود و بيسابقگی آن، چون مقايسه آرای يک درصد کروبی و ٣٢ درصد موسوی حتی نشان دهنده اختلاف عقيده درون اصلاح طلبان هم نبود. اعلام چنين نتايج غيرمحتملی آن هم بعد از قفل کردن درهای وزارت کشور و اعزام هزاران پليس سواره و پاسدار انقلاب به خيابانها، بستن اينترنت وتلفنهای همراه، و تعطيل ستادهای انتخاباتی، پيامی ترسناک به مردم ايران داد حاکی از آن که جمهوری اسلامی نه تنها برای رای آنها ارزش قائل نيست، بلکه از خشم آنها هم هراسی ندارد.