روزنامه، مجله، تلویزیون و خلاصه همه وسائل ارتباط جمعی دارند به دورانی میرسند (یا شاید رسیده اند) که باید یا در برابر طبع مشکل پسند و تغییرپذیر مخاطب خود، طرحی نو در آندازند و یا فرسایش دامنه قدرت و نفوذ خود را بطور تدریجی شاهد باشند.
مجلس پرسش و پاسخ دیروز پرزیدنت اوباما با مردم آمریکا از طریق اینترنت نشانه تحول بزرگیست که دارد در زمینه اطلاع رسانی مردم به مردم رخ میدهد و اندک اندک نقش واسطه، یعنی رسانه های گروهی حداقل ازین بابت کمرنگ تر میشود.
در این مجلس پرسش و پاسخ اینترنتی بیستر از سه و نیم میلیون نفر به سوال مورد علاقه خود رای دادند و یکصد و چهار هزار نفر سوال های خود را از راه فضای مجازی اینترنت مطرح کرده بودند و گاه این سوالات شبیه به سوالات مرسوم خبرنگاران مثل همین دو شنبه شب گذشته نبود.
سوالی مثل مسئله «قانونی کردن و تحت نظم در آوردن کشت و مصرف ماری جوانا» که مسلماً سیاستمداران از بحث آزادانه در مورد آن اکراه دارند. چرا که رقیبان و مخالفان سیاسی، یک جمله از گفته آنها را ممکن است از میان حرفهایشان در بیاورند و الم شنگه ای براه اندازند که بیائید که مثلاً این سیاستمدار میخواهد ماری جوانا بدست بچه های ما بدهد.
خبرنگاران و ژورنالیست ها هم اندک اندک بی آنکه خود متوجه باشند، این محافظه کاری را پیشه می کنند و آنوقت سوال و مسئله بصورت یک «تابو» در میاید که کسی در موردش حرفی نزند در حالیکه دامنه تخریب آن به همین خاطر هر روز وسیعتر شود.
به هر صورت سه میلیون و نیم نفری که به سوال مورد علاقه خود رای دادند اکثریتشان همین سوال در مورد «ماری جوانا» را بعنوان سوال مورد نظر خود برگزیده بودند. سوال هم این بود که آیا زمانی نرسیده که با قانونی کردن و تحت ضوابط قرار دادن کشت و مصرف ماری جوانا، در درجه اول از قدرت و اهمیت باندهای قاچاقچی و بزهکار کاسته شود و دیگر آنکه با ایجاد مشاغل و دریافت مالیات کمکی به رونق اقتصادی شود. هرچند پاسخ رئیس جمهور آن بود که «خیال نمی کنم این استراتژی خوبی برای رونق اقتصاد باشد» اما اصل قضیه اینست که بدون واسطه ای بنام رسانه های گروهی، مردم بهرحال موضوعی را مطرح کردند که در موردش بشود مباحثه کرد و نفع و ضررهایش را سنجید. این که کی درست میگوید و استدلال کی قابل قبول هست یا نیست، در درجه های بعدی اهمیت قرار دارد.
موضوع اصلی اینست که رسانه های گروهی اگر روزگاری رقابتشان فقط با یکدیگر بوده (و هنوز هم هست)، امروز بروزگاری رسیده اند که رقیبشان میتواند خود مخاطبشان باشد.
این رقابت بگمان بنده حاصلش اینست که هر دست اندر کار رسانه های گروهی در میابد که در دنیای پر شتاب و عجول من و تو باید حواسش را درست جمع کار خود کند و آنگاه که مینویسد و میگوید، بداند که سخنگوی کیست.