لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۰۴:۱۷

گزارش سیاسی: وقایع مهم در هنگام زمامداری رونالد ریگان


رونالد ریگان، چهلمین رئیس جمهوری آمریکا، از سال 1360 تا 1368 خورشیدی در کاخ سفید بود. پرزیدنت ریگان اقتصادی لجام گسیخته را از جیمی کارتر به ارث برد. اما زمانی که کاخ سفید را ترک می کرد، آمریکا ششمین سال پیاپی شکوفائی اقتصادی خود را پشت سر میگذاشت؛ البته به بهای کسری بودجه و افزایش بدهی ملی بی سابقه. در صحنه بین المللی نیز، پرزیدنت ریگان رهبری با دیدگاه قاطع بود و عاملی در یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر.

تحولاتی که در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد و سپس آزادی کشورهای بلوک شرق اروپائی از یوغ کمونیسم ، بی شک مهمترین رخداد دوران ریاست جمهوری ریگان بود. کمی پیش از پایان دومین دوره ریاست جمهوری اش، پرزیدنت ریگان در گفتگوئی در این خصوص گفته بود: "حالا ما شاهد وضعیتی هستیم که بسیاری گمان نمیکردند در دوران حیات خود شاهد آن باشند: فروکش کردن جریان توتالیتاریزم." دکترین ریگان در کاخ سفید از این قرار بود: حمایت از نیروهای ضد کمونیسم در جهان بود.

یکی از این نیروها، در نیکاراگوئه فعال بود که علیه حکومت چپ ساندانیست فعالیت میکرد و پرزیدنت ریگان مخفیانه از آنها حمایت بعمل می آورد. اما، کنگره آمریکا با تصویب قانونی در سال 1363 شمسی، آن حمایتها را که از طریق سی آی ای به شورشیان کنترا می شد ممنوع کرده بود. از اینرو کمکهای مالی دولت از طریق کشورهای ثالث تأمین و از طریق سیا به نیروهای کنترا انتقال داده میشد. از سوی دیگر، تعدادی آمریکائی توسط حزب الله لبنان به گروگان گرفته شده بودند. بنا به گزارش کمیته ای که از طرف کنگره آمریکا مآمور رسیدگی به ماجرای ایران-کنترا بود اسرائیل به آمریکا پیشنهاد کمک گرفتن از ایران برای آزادی گروگانها کرد. دیوید گالست، خبرنگار صدای آمریکا در وزارت خارجه می گوید: "بدین ترتیب بود که ماجرای ایران-کنترا شکل گرفت. ماجرائی که برای دولت ریگان بزرگترین مشکل سیاسی بود ."

ایران خواهان لوازم و قطعات سلاح بود. پرزیدنت ریگان می دانست که معامله سلاح با ایران ناقض تحریمهای آمریکا علیه آن کشور در پی گروگانگیری آمریکائیان در تهران است. وی ضمناً گفته بود که هیچگاه با تروریستها معامله یا مذاکره نمی کند. اما در نهایت علیرغم مخالفت جورج شولتز، وزیر امور خارجه و کسپر واینبرگر، وزیر دفاع وقت، پرزیدنت ریگان در تابستان 1364 مجوز فروش اسلحه آمریکائی به ایران را امضا می کند.

دیوید گالست می گوید:" آنچه که فروش تسلیحات آمریکائی به ایران را که با وساطت اسرائیل انجام میشد حساس تر کرد این بود که درآمد حاصله از این معامله با ایران توسط برخی از اعضای گروه امنیت ملی دولت به مصرف حمایت از نیروهای کنترا در نیکاراگوئه میرسید."

طی سالهای 1364 تا 65 چندین محموله موشکهای تاو و موشکهای هاوک به ایران ارسال شد که بخشی از سود حاصله توسط چند عضو شورای امنیت ملی برای نیروهای کنترا، باز هم از طریق سیا هزینه شد. در این میان هنوز مشخص نیست که آیا نهایتاً ایران در آزادی گروگانهای آمریکائی در لبنان نقشی داشت یا خیر. دیوید گالست به خاطر میآورد که یکی از انگیزه های روی آوردن به ایران در ماجرای آزادی گروگانها در لبنان، احتمال بهبود روابط واشنگتن-تهران بود: "خط فکری ای در دولت ریگان بود که آگر آمریکا وارد این معامله شود، شاید به قدرت میانه روهای ایران بیافزاید. اما اینگونه نشد."

رابرت مک فارلین، مشاور امنیت ملی پرزیدنت ریگان یکی از افرادی بود که چنین نظری داشت. مک فارلین نگران بود که با توجه به جنگ سرد با شوروی و اشغال افغانستان، ممکن است مسکو از منزوی شدن رژیم خمینی استفاده کرده و به فکر اعمال نفوذ در آن کشور بیفتد. دیوید گالست می گوید: "نگران بودند که نکند شوروی به افغانستان بسنده نکند و بخواهد تا خلیج فارس نفوذ خود را گسترش دهد؟"

پرزیدنت ریگان در سخنرانی گزارش سالانه خود در سال 1364 از کنگره و ملت آمریکا خواست در برابر اتحاد جماهیر شوروی که وی پیشتر "امپراطوری شیطانی" خوانده بود بایستند.

دیوید گالست می گوید: "متوقف کردن شوروی ذات دکترین ریگان و سیاست خارجی دولت ریگان بود. بسیاری از تصمیماتی که گرفته میشد، برگرفته از همین نگرانی بود. شوروی در دهه 1360 شدیداً سرگرم تقویت ارتش خود بود که ریگان هم نه تنها پابه پای وی آمد ، بلکه پیشی هم گرفت."

بسیاری از تاریخدانان معتقدند که رقابت تسلیحاتی بین واشنگتن و مسکو، یکی از عواملی بود که اقتصاد شوروی را به لبه پرتگاه کشاند. میخائیل گورباچف، آخرین رهبر حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در سال 1364 به قدرت رسید.

دیوید گالست : "ریگان و گورباچف ملاقاتهای متعددی داشتند و مجدداً در مورد کاهش تسلیحات مذاکره کردند. یکی از اولین توافقهای آنان از بین بردن موشکهای اتمی میانبرد که در اروپا مستقر کرده بودند، بود. این نخستین باری بود که دو کشور یک رده از تسلیحات خود را بطور کامل از بین میبردند."

کاهش بهای نفت شدیداً بر اقتصاد ورشکسته آن کشور سنگینی میکرد و مانع از توسعه و عمران کشور شده بود. شوروی با مشکلات سیاسی داخلی نیز دست به گریبان بود. میخائیل گروباچف عامل تغییر بود: اصلاحاتی موسوم پرسترویکا، اصلاحات اقتصادی، و گلسناست یا آزادی بیان را معرفی کرد. در 12 ژوئن 1987 پرزیدنت ریگان پس از دیدار با رئیس جمهوری، صدراعظم آلمان و شهردار برلین غربی، در سخنرانی ای که عمدتاً خطاب به مردم آلمان غربی آن زمان بود، گورباچف را مورد خطاب قرار داد: «آقای گورباچف، اگر شکوفائی شوروی و اروپای شرقی را میخواهی، اگر خواهان آزاد کردن مردم هستی، این دروازه را باز کن! آقای گورباچف، این دیوار را تخریب کن.»


XS
SM
MD
LG