من تو را نمی دانم، اما خود زياد به کتابهای غير داستانی يا non-fiction اعتقاد ندارم. گرفتاری بسياری از اين کتابها اينست که بيانشان صريح و روشن و روان نيست. بسيارشان گرفتار خودسانسوری بخاطر هزار و يک عامل مختلف هستند. مطالب بسيار کشدار و برای صفحه پر کردن نوشته می شود. در بسياری موارد به مسائل ساده لوحانه و بصورت کليشه ای نگاه می شود، که اين کليشه هاو قراردادها، با معيارهای هر روز متغيير زندگی عصر ما سازگار نيست و مهمتر از همه پا در زنجير قالب non-fiction و غير داستانی، بخش تخيل که لازمه نگرش به هر پديده و مسئله و سئواليست، از اين نوشته ها سلب می شود.
اجازه بديد رجوعتان بدهم به کتابی داستانی، تخيلی، علمی، سياسی، اقتصادی و مذهبی، بنام Dune ، اولين کتاب از تريلوژی Dune نوشته فرانک هربرت که در سال ۱۹۶۵ نوشته شد و تا اين زمان پرفروشترين اثر علمی- تخيلی تاريخ محسوب می شود.
حکايت Dune که تا سال ۱۹۸۶ و مرگ فرانک هربرت با داستانهای:
Children of Dune
God Emperor of Dune
Heretics of Dune
Chapterhouse: Dune
Dune حکايتيست که در آينده ای ميليونها سال دورتر از امروز در زمانی رخ ميدهد که امپراطوری بين سياره ای بر سراسر کهکشان حکم ميراند. اما، همه اين سيارات و فئودالهای حاکم بر آن، برای سفرهای بين سياره ای نيازمند به ماده ای هستند بنام Melange و اين ماده تنها در سياره Arrakis، سياره ای خشک و بی آب و شنزار که کمتر کسی توان زيستن در آن را دارد، بوجود ميآيد.
در جهنمی بنام آراکيس که يک قطره آب در آن وجود ندارد، و همين دليل بوجود آمدن Melange در آنجاست، بوميانی بنام Freemen در دل صخره ها زندگی می کنند و در جدالی نابرابر با معدنچيانی که گرانبهاترين ماده عالم آنها را با خود ميبرند، در جنگ و ستيز هستند.
بر چنين بستر داستانی که حکايتيست ظاهرأ مربوط به ميليونها سال آينده و کسی هم مدعی آدم نميشود، فرانک هربرت تصويری بی مانند از واقعيتهای سياسی، اقتصادی و مذهبی حاکم بر جوامع را نشان می دهد که بايد هر سياست دان و اقتصاددان و مذهب شناس و مذهب پرست بخودش زحمت دهد و آنرا ببيند.
Dune جنگ بر سر دستيابی به نفت و انرژی امروز را در قالب جدال بر سر Melange که بدون ان سفر ميان سيارات ناممکن است نشان می دهد و مهمتر از همه مذهب که در ميانه اين جنگ سر برون ميکشد. که اين حکايت کتاب دوم سريال Dune، يعنی "مسيحای دون" است و پاسخگوی بسياری از چراهای روزگار ما.