خوبی کار برای آدمهای کميابی مثل کلينت ايستوود آنست که هرگز نمی توان کاری از او را "آخرين هورای" او خواند، حتی اگر در اين زمان يعنی در ۷۸ سالگی او باشد.
بنابراين من هم منظورم از "آخرين" فقط آخرين فيلم او تا اين لحظه است که خود هم بازيگری و هم کارگردانی آنرا انجام داده است.
فيلمی بنام Gran Torino و کاراکتر والت کوالسکی، آدمی از ميانه نسلی رو به انقراض در آمريکا، نسل خو کرده به ارزشهای قديمی و بدون تغيير خود، خو کرده به سنت های جامعه خود، خو کرده به ادای وظايف ميهنی مثل رفتن به جبهه جنگ آنگاه که لازم بوده، خانه خود را قصر خود فرض کرده، نسل مغرور، نسل زحمت کش، که پنجاه سال را در يک کمپانی اتومبيل سازی بی وقفه کار کرده و بازنشسته شده، نسل امروز تنها مانده و بالاخره نسلی که کلام ممنوعه "نژادپرست" هم در قالب شخصيت او می گنجد.
Gran Torino نام نوعی اتومبيل ساخت کمپانی فورد است که در سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۶ توليد ميشد و جوانان قديم ميتوانستند در سريالهای تلويزيونی مثل Starsky & Hutch آنرا ببينند.
Gran Torino ماشينی است که والت کوالسکی با دقت و وسواس در گاراژ خانه نظيف و تميز و همه چيز مرتب خود نگهداری می کند.
"والت کوالسکی" که از سربازان بازگشته از جنگ کره است و خود بسياری از آنان را در جنگ کشته است، حالا در محيط و در جامعه امروز آمريکا زندگی ميکند که همسايگانش را همان دشمنان از ديدگاه او حقير ديروز تشکيل ميدهند. و اين ضد قهرمان از هر يک از شخصيتهای فيلمهای گذشته نظير؛ مرد بی نام، بخاطر يک مشت دلار، يا هری کالاهان در Dirty Harry، يا ويل ئونی در بخشش ناپذير، چيزی با خود دارد که شايد همان "صداقت با خويشتن" باشد و در خود نگريستن.
و بالاخره روی خط باريک حائل ميان قهرمان يا ضد قهرمان، راه را برگزيدن.
وقتی روزنامه نگاری از او پرسيده بود آيا نگران نيستی که با ايفای نقشی مثل والت کوالسکی ضد بيگانه، سر و صدای عده ای را از هر دو سو بلند کنی، کلينت ايستوود با نيم لبخند معروف و صدای آرام و نجوا مانند خود جواب ميدهد؛ وقتی سنت از ۷٠ گذشت ميترسی چکارت کنند؟
Gran Torino را کلينت ايستوود در فاصله ماههای ژوئن تا اکتبر بپايان رساند و شايد زمانی بهتر از اين برای ساختن چنين فيلمی وجود نداشته باشد. زمان نشان دادن آمريکای امروز که مردمش سياهپوستی را با اکثريت قاطع برای بالاترين مقام، رياست جمهوری، انتخاب می کنند، و همزمان در لايه های آن والت کوالسکی ها نيز هستند، که پاره ايشان دريافته اند و درميابند که برای خويشتن تصحيح کردن، هيچ زمانی دير نيست.