محمد الشین ناوی، خبرنگار صدای آمریکا، واشنگتن
کتاب «راج آمریکایی» به ریشه یابی خشم مسلمانان علیه ایالات متحده می پردازد.
راج به دوران حکومت بریتانیا در هند گفته می شود.
اریک مارگولیس، خبرنگار سرشناس ایالات متحده و نویسنده کتاب راج آمریکایی، بر این باور است که آتش خشونت مسلمانان و حس اعمال خشونت نسبت به آمریکا به دلیل افراط گرایی نبوده بلکه از سیاست های استعماری غرب و سلطه ایالات متحده در خاورمیانه نشات می گیرد.
ریشه بی اعتمادی بین جهان غرب و بسیاری از کشورهای مسلمان و یافتن راهکاری برای حل و فصل آن، در کتاب جدیدی زیر عنوان « راج آمریکایی: سلطه یا آزادی»، به قلم اریک مارگولیس مطرح شده است.
اریک مارگولیس، خبرنگار پرسابقه امور خاورمیانه، تحلیل گر سیاست خارجی و ستون نویس سندیکای نویسندگان است.
مارگولیس معتقد است روابط عمومی کلید اصلی روابط جدید بین غرب و مسلمانان جهان نیست، بلکه آن چه ضروری به نظر می رسد اتخاذ اقدامات موثر و معناداراست.
عنوان «راج آمریکایی»، یادآور اشغال هند توسط بریتانیا در قرن نوزدهم و بیستم میلادی است.
اریک مارگولیس، خوانندگان خود را به سفر در صحنه سیاسی و فرهنگی جهان اسلام می برد. چشم اندازی که سرشار از خشونت ، خشم و انزجاری است که نویسنده آن را زخم های التیام نیافته شکست ها و تراژدی های انسانی گذشته می نامد.
مارگولیس بر این باور است که ریشه خشم جهان اسلام را می توان در چندین دهه سلطه استعماری کشورهای غربی در خاورمیانه و سپس تداوم نفوذی یافت که رهبران ایالات متحده و دیگر حکومت های غربی برای تسلط مدام بر کشورهای مسلمان منطقه تحمیل کرده اند.
مارگولیس به خوانندگان خود یادآروی می کند که تعدادی از این حاکمان دیکتاتور بوده اند و با تثبیت حکومت های سرکوبگر و غیردموکراتیک، احساسات خشمگینانه و خشم و انزجار عمومی ملت هایشان را نسبت به همدستان غربی خود و به ویژه آمریکا برانگیخته اند.
مارگولیس می گوید: « وقتی به رویدادهای اوایل قرن ۱۹ نگاه کردم از تشدید مداوم مقاومت کشورهای مسلمان نسبت به استعمار جهان غرب حکایت می کرد. مقاومت در برابر استعمار کشورهای اروپایی و سپس سلطه جهان غرب در این کشورها به طور مستمر ادامه یافته است. تلاش من این است که اقدامات خشونت بار برخی گروه ها در کشورهای مسلمان را، آن گونه که برخی افراد خاص در ایالات متحده تعبیر می کنند، به انگیزه های مذهبی تعبیر نکنم بلکه آن را در چارچوب مقاومت در برابر اشغال معرفی کنم. »
مارگولیس می گوید: « یکی از اهداف اصلی من در نگارش این کتاب این بود که به مردم آمریکا کمک کنم تا علت و ریشه احساسات خصمانه کشورهای مسلمان در قبال ایالات متحده را دریابند. ریشه معضل پنهان و بسیار طولانی بین اعراب و اسراییل و موضع گیری های نابرابرانه ایالات متحده در قبال حل این بحران، چندین دهه است که به آتش خشم و انزجار مسلمانان دامن زده است. جنگ به رهبری ایالات متحده در عراق و افغاستان نیز به شعله های این آتش افزوده است. دلایل متعددی پشت این خصومت و دشمنی نهفته است.
اولین علت آن حمایت آمریکا ، کشورهای غربی، فرانسه و بریتانیا از همه حکومت های غیردموکراتیک در کشورهای مسلمان است. از دیدگاه من، این عامل منبع اولیه و اصلی آن چه که امروز تروریسم می نامیم می باشد. تردیدی نیست که حل و فصل مسئله فلسطین، به این دلیل که یافتن راهکاری برای معضلی این چنین حائز اهمیت چندین دهه به تعویق افتاده است، به کاهش ۰۴ تا ۵۰ درصدی خشم و انزجار جهان اسلام نسبت به جهان غرب کمک خواهد کرد. درعین حال، به مسلمانان یادآوری می کند که نه تنها دولت هایشان به طور کامل از یافتن راهکاری برای این تراژدی ناتوان بوده اند بلکه خشم آن ها از عدم توانایی در حل و فصل این مشکل نشات می گیرد.»
مارگولیس خاطر نشان می کند: « زمانی بود که ایالات متحده، یک نیروی مثبت در جغرافیای سیاسی منطقه قلمداد می شد. زمانی که دولت آیزنهاور در سال های ۱۹۵۰ میلادی رییس جمهوری آمریکا بود، ایالات متحده از توجه، علاقه و ستایش جهان اسلام برخوردار بود. آیزنهاور در مقام یک شخصیت آزادی بخش، به منزله یک نیروی تعادلی در برابر قدرت های استعمارگر اروپایی عمل می کرد.»
مارگولیس به سخنرانی مراسم تودیع آیزنهاور در سال ۱۹۶۱ اشاره می کند که نسبت به آنچه که او نفوذ و ظهور توجیه ناپذیر مجتمع صنعتی- نظامی در ایالات متحده نام برده بود، هشدار داد.
از دیدگاه مارگولیس، مقامات ایالات متحده آن هشدار را به کلی نادیده گرفتند.
وی معتقد است: « آن مجتمع قدرتمند، به تدریج سیاست ایالات متحده در قبال کشورهای مسلمان و سیاست دوستی و آزادی خواهی را به حمایت از حکومت های دیکتاتوری منطقه و مهم تر از همه به پشتیبانی از اسراییل تغییر داد و این موضع گیری پیامدهای فاجعه باری برای آمریکا داشته است.»
مارگولیس می گوید: « اتخاذ چنین سیاستی، نفرت عمیقی را نسبت به غرب ایجاد کرده و عامل مخاصمه کنونی است که بین ایالات متحده و کشورهای مسلمان پدید آمده است. ایالات متحده باید موضع خود در مورد جنگ علیه تروریسم را بازبینی نموده و سیاستگذاران آمریکا باید به این درک نائل شوند که انگیزه بسیاری از گروه های افراطی و خشن که منافع ایالات متحده را به خطر می اندازند ، نفرت از مردم و ارزش های ملت آمریکا نبوده ، بلکه به دلیل حضور نظامی آمریکا در آنچه که قلمرو جهان اسلام تلقی شده می باشد. همین امر عامل حمله های تروریستی یازدهم سپتامبر بود و در واقع تا زمانی که ایالات متحده به ادعاهای خود عمل نکند و به ارزش های خود در یاری رساندن به کشورهای مسلمان در پیشبرد دموکراسی واقعی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود ارج ننهد، این منازعات در وضعیت کنونی باقی خواهد ماند. »
وی به ارقام نظرخواهی سازمان خصوصی پژوهش نظرسنجی های عمومی جهانی اشاره می کند که دریافته 75 درصد شرکت کنندگان در مراکش، مصر، اندونزی و پاکستان که همه متحدان اصلی آمریکا هستند، بر این باورند که هدف اصلی سیاست خارجی آمریکا تضعیف و یا نابودی اسلام است.
گرچه مارگولیس بر این باور است که چنین دیدگاهی صحت ندارد، اما در عین حال تاکید می کند حل و فصل معضل اسراییل و فلسطینیان، پایان دادن به جنگ عراق و افغانستان و نمایش حسن نیت واقعی در قبال ملت های مسلمان از جمله اقداماتی است که برای این مشکلات راهکاری می یابد.
مارگولیس می گوید:« ما باید از حمایت خود از حاکمیت حکومت های دیکتاتوری در کشورهای مسلمان دست برداریم و برای اعمال اصلاحات و تغییر در این کشورها تلاش کنیم. زمانی که انتخابات آزاد در کشورهایی همچون الجزایر و فلسطین، حکومت های اسلام گرایان و حماس را بر مسند قدرت سیاسی می نشانند که مورد تایید ما نیستند باید این واقعیت ها را بپذیریم چرا که این تصمیمات دموکراتیک هستند و دموکراسی به معنای تحمل و مدارا با مردمانی است که دوست داشتن و یا تایید و شنیدن حرف هایشان برایمان دشوار است. دموکراسی به معنای سرنگونی رهبرانشان و یا تحمیل قحطی و گرسنگی تا حد مرگ بر ملت هایشان نیست».
اریک مارگولیس، نویسنده کتاب « راج آمریکایی: سلطه یا آزادی »، مصرانه از ایالات متحده می خواهد تا به این واقعیت اذعان کند که مسلمانان، اعتراض های سیاسی مشروعی دارند و آمریکا باید از نهادهای دموکراتیکی که برای تثبیت اهداف خود با مشکل مواجه اند، حمایت نماید.
وی در ضمن از اظهارات افراطی و خصمانه برخی از گروه های بنیان گرا در آمریکا که ایده تقابل بین تمدن ها را ترویج می کنند، انتقاد می نماید.
در عین حال مارگولیس معتقد است برای دستیابی به این هدف و رسیدن به زمانی که ایالات متحده و جهان اسلام در مسیر آشتی و مسالمت قدم بگذارند، مسلمانان نیز باید از اظهارات تحریک آمیز بپرهیزند و استفاده از خشونت را تقبیح کنند.