گزارش جدیدی که بر اساس اسناد قبلا محرمانه فراهم آمده است می گويد ریچارد نیکسون و جرالد فورد، روسای جمهوری پیشین آمريکا، زمینه سقوط شاه را فراهم آورده و به انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ یاری رساندند.
مجموعه یادداشتها، مکالمات و سایراسناد نشان می دهد در اواسط دهه ۱۹۷۰ میلادی اختلافات شدیدی میان دولتهای جمهوریخواه در آمريکا و محمد رضا شاه پهلوی بر سر قیمت نفت بروز کرد. این گزارش نتيجه دو سال تحقیق اندرو اسکات کوپر است، و در «میدل ایست ژورنال» که توسط انستیتو خاورمیانه در شهر واشنگتن دی سی منتشر می شود چاپ شده است.
گزارش اسکات کوپر بر نقش سیاستمداران کاخ سفید از جمله دونالد رامسفلد، وزير دفاع پرزیدنت فورد، تاکید می کند و می گويد آنها امیدوار بودند بهای نفت را کاهش دهند و بلندپروازی های شاه را مهار کنند. این تلاشها به رغم اخطارهای هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه وقت آمريکا، انجام می شد که معتقد بود چنین تلاشهایی ممکن است به ظهور یک رژیم افراطی در ایران بیانجامد.
در حالی که جرالد فورد مشغول بررسی گزینه های موجود به منظور فشار آوردن بر شاه برای کاهش قیمت نفت بود، هنری کیسینجر طی گفتگویی در اوت ۱۹۷۴ به او هشدار داد، «شاه یک آدم پوست کلفت و خودپسند، اما دوست واقعی ماست. اگر زیر پایش را خالی کنیم کمرش را شکسته ایم.»
تحلیل گران و مورخان اغلب بر این باورند که خرابکاری جیمی کارتر، رئیس جمهوری دموکرات آمريکا، باعث شد ایران به یکی از مخالفان آمريکا در منطقه تبديل شود. اما گزارش میدل ایست ژورنال حکایت از آن دارد که اسلاف جمهوریخواه کارتر در کاخ سفید، نه فقط به سقوط شاه کمک کردند، بلکه در حال جايگزين کردن آن با عربستان سعودی، به عنوان متحد کلیدی آمريکا در منطقه خلیج فارس، بودند.
بررسی اوضاع قبل از انقلاب در ایران، برای فهم حوادث امروز این کشور نیز دارای اهمیت است. آقای کوپر می نویسد وضعیت اقتصادی ایران در پیش از انقلاب کاملاً به وضعیت کنونی آن شباهت دارد، ولی این بار محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری ایران است که با تکیه بر بهای بالای نفت، پول زیادی خرج می کند.
آقای کوپر در یک ايمیل درباره این تشابه نوشته است بی پروایی مالی آقای احمدی نژاد یادآور تورم نزدیک به سی درصدی دوره شاه و کسر بودجه تقریبا ۱۲ میلیارد دلاری کنونی بعلاوه بیکاری و کم کاری های گسترده است.
گزارش آقای کوپر عمدتا بر اسناد بایگانی شده در کتابخانه ریاست جمهوری جرالد فورد در آن آربور، میشیگان، استوار است.
اين گزارش پنجره ای را بروی حوادث بیش از سی سال پیش در ایران می گشاید که به تهییج نهضتهای مذهبی مسلمانان در خلیج فارس انجامید.
بر اساس این اسناد، با نمایان شدن آثار شدیدا منفی بهای سنگین نفت در اوایل دهه ۱۹۷۰، روابط واشنگتن با تهران به تدریج به سردی گرایید. پس از پایان تحریم نفتی به خاطر حمایت آمريکا از اسرائیل در مارس ۱۹۷۴، مقام های آمريکایی شاه را عامل اصلی گرانی قیمت نفت می دانستند و خواهان متوقف کردن وی بودند.
در آن زمان دونالد رامسفلد، که بعدا به عنوان وزیر دفاع جورج بوش رئیس جمهوری کنونی آمريکا خدمت کرد، به یک مقام ارشد ایرانی مسئول خریداری تسلیحات هشدار داد که تهران در حال از دست دادن دوستانش است. وی در برخوردی با ژنرال حسن طوفانیان، که سه دهه پیش در گزارشی توسط واشنگتن پست تشریح شده، به او گفت، «سعی نکن مرا دور بزنی... فراموش نکن که تمامی صادرات تسلیحاتی باید به تایید من و کیسینجر برسد.»
ویلیام سایمون وزیر خزانه داری و انرژی در دولت های نیکسون و فورد، از جمله کسانی بود که طرفدار فشار بر ایران بودند. وی شاه را در بالا رفتن بهای نفت مقصر می شناخت و می خواست آمريکا از معامله تسلیحاتی به عنوان اهرم فشار بر ايران استفاده کند.
آقای سایمون در ژوئیه ۱۹۷۴، با اشاره به شاه ایران، به پرزیدنت نیکسون گفت، «او، به همراه ونزوئلا، رهبر کسانی است که مسئول بالا رفتن قیمت نفت هستند. آیا می شود بر شاه فشار وارد کرد؟»
در طول این سالها، هنری کیسینجر از درپيش گرفتن رفتاری دوستانه تر با ایران و شاه حمایت می کرد. این گزارش حاکیست که آقای کیسینجر دارای بینشی ویژه در مورد بی ثباتی ایران بود. در آن زمان محیط های دانشگاهی در ایران متلاطم بوده و چریکها به تاسیسات آمريکا حمله می کردند و مقامهای کلیدی ترور می شدند. در سال ۱۹۷۴ نیز یک تحلیل سازمان اطلاعات آمريکا (سيا) زنگ خطری به صدا درآورد مبنی بر اين که برنامه سازندگی بلندپروازانه ایران توسط شاه باعث کشمکش فرهنگی و ایجاد قطبهای متضاد اقتصادی در کشور شده است.
اواخر سال ۱۹۷۶ شاه به دلیل کمبود شدید پول گرفتار مشکلات عمیق مالی شد. او خواهان افزایش 25 درصدی بهای نفت توسط اوپک بود. آمريکا با این حرکت مخالف بود.
براساس این اسناد، پرزیدنت فورد در دسامبر ۱۹۷۶ به اردشیر زاهدی سفیر ایران در واشنگتن گفت، «مشاوران من اتفاق نظر دارند که وضع اقتصاد جهانی خوب نیست. هر گونه افزایشی در بهای نفت اثری جدی بر ساختار مالی جهان برجای خواهد گذاشت.» اما مقام های آمريکایی به خصوص سایمون، بدون آگاهی شاه سرگرم همکاری با عربستان بودند تا در ازای کمک به افت قیمت نفت به این پادشاهی عرب کمک سیاسی و تسلیحاتی ارائه دهند. سعودیها در اجلاس ماه دسامبر آن سال در دوحه، قطر، با اعلام افزایش سه میلیون بشکه ای تولید نفت در روز (از ۸ میلیون و ۶۰۰ هزار به ۱۱ میلیون و ۶۰۰ هزار) اوپک را شگفت زده کردند. آن حرکت باعث افت قیمت نفت شد. کیسینجر به فورد گفت، «ما باید به دلیل آنچه در اوپک اتفاق افتاد به خود تبریک بگوییم... من همواره گفته ام که سعودی ها نقش کلیدی دارند... دیپلماسی عالی ما باعث این وضع شد.»
اما این پیروزی ضررهای زیادی به دنبال داشت. ایران که همه ذخایر خود را صرف خریداری سلاحهای آمريکایی و برنامه تمدن بزرگ شاه کرده بود (که با تزریق حجم عظیم پول به کشور به تورم دامن زد) با کمبود شدید مالی روبرو شد. شاه بی پول شده بود. افت بهای نفت همراه با تورم، شاه را وادار به ترک طرحهای بلندپروازانه برای مدرن سازی کشورش کرد.
آقای کوپر در گزارش خود می نویسد، فروپاشی اجلاس دوحه، و تصمیم عربستان سعودی برای تضعیف بهای نفت خام، و افزایش تولید برای اشباع بازار، اقتصاد ایران را به سوی پرتگاه سوق داد.
دولت شاه که به دلیل افت شدید درآمد نفتی به تزلزل افتاده بود، مجبور به کاستن از طرح های مدرن سازی شد که به بیکاری هزاران نفر و از بین رفتن اعتماد سرمایه گذاران منجر گردید، و طبقه متوسط ایران را وحشتزده کرد. هرج و مرج اقتصادی و بیکاری به سرعت گسترش یافت.
ظرف یک سال پس از اجلاس دوحه، اولین تظاهرات انبوه در خیابانهای پایتخت ایران شکل گرفت؛ تظاهراتی که انقلاب را به دنبال داشت.
چاپ شده در شماره پاييز نشريه مؤسسه خاورميانه در واشنگتن، تلخیص به نقل از لوس انجلس تایمز