گری توماس ، خبرنگار صدای آمریکا، واشنگتن
در اذهان بسیاری از غربی ها ایران یک حکومت مذهبی است که زیر سلطه چند روحانی مسلمان، که از تروریسم حمایت می کنند، اداره می شود.
باب بائر، مامور پیشین سیا، که تجربه وسیعی در امور خاورمیانه دارد می گوید حداقل بخشی از پیش فرض های غربی ها در مورد ایران دیگراعتباری ندارند.
خاطرات باب بائر از دوران فعالیت وی در مقام عامل سیا در خاورمیانه، در قالب فیلم هالیوودی «سیریانا» در آمد که شخصیت وی به عنوان هنرپیشه اول این فیلم پرهیجان با داستان تخیلی آمیخته شده بود.
گرچه احتمال دارد «شیطانی که می شناسیم»، کتاب جدید بائر، توجه فیلمسازان هالیوود را به خود جلب نکند اما این کتاب به نوبه خود روایت هیجان انگیزی است که پیش فرض های سیاسی و پرتناقض منفورترین کشور خاورمیانه را با تصویر جدیدی از ایران گره می زند.
انتظار می رود این کتاب جنجال های سیاسی و خبری بسیاری بیآفریند.
دیدگاه اصلی بائر این است که ایران از یک کشور مذهبی با مومنان راستین به نوعی حکومت نظامی بدل شده که زیر حاکمیت پیش کسوتان جنگ خونبار و هشت ساله با عراق قرار گرفته و درصدد است تا نفوذ و قدرت منطقه ای خود را گسترش دهد.
بائر خاطرنشان می کند ساختار کنونی، از سویی ایران را خطرناک تر می کند و از سویی دیگر اعمال دولتمردان این کشور را منطقی تر کرده است .
بائر می گوید: «شعارهای سیاسی ایران در تقابل آشکار با ایالات متحده و عامل کشته شدن سربازان آمریکایی بوده و آنچه که دور از نظر مانده فاصله گرفتن این کشور از تروریسم و این واقعیت است که ایران بیشتر به یک قدرت غیراتمی متعارف تبدیل شده و گرچه خطرناک تر می نماید اما هنوز امکان گفتگو و رویارویی با ایران وجود دارد.»
بائر می گوید جنگ سال ۲۰۰۶ بین اسراییل و حزب الله، که در واقع به نمایندگی ایران صورت گرفت، برای استراتژیست های مسائل ایران یک نقطه عطف قلمداد می شود.
وی تاکید می کند:« زمانی که در دوران جنگ ۳۴ روزه سال ۲۰۰۶ در لبنان بسیاری از صاحبنظران داخلی انتظار داشتند ایران و حزب الله، به منظور اعمال فشار بر ایالات متحده، بار دیگر گروگان گیری غربی ها را از سر بگیرند چنین امری هرگز به وقوع نپیوست. فعالیت ایران و حزب الله در چارچوب خود محدود ماند و از تهدید و آسیب به آمریکایی ها دوری جستند. نقطه عطف این بود که طی این جنگ ۳۴ روزه هیچ آمریکایی آسیب ندید و این لحظه چشم انداز امیدوارکننده ای برای من بود و به خود گفتم ایران از فعالیت های تروریستی فاصله گرفته و به این نتیجه رسیدم که ایران صرفا درصدد تثبیت قدرت سنتی و متعارف خود در منطقه است.»
بائر معتقد است: «سلاح های هسته ای ایران از بسیاری جهات شاه ماهی قرمز است. من فکر می کنم ایران برای جلب توجه آمریکا به سمت ساخت بمب حرکت می کند و گرچه کسب قدرت واقعی بیشتر متعارف بوده، اما در واقع هدف مقامات تهران این است که آمریکا قدرت نوظهور این کشور را به رسمیت بشناسد.»
گری سیک، یک مقام پیشین شورای امنیت ملی و کارشناس آکادمیک ایالات متحده در مسائل ایران، ضمن موافقت با چنین دیدگاههایی می گوید: «هدف ایران در چانه زنی های سیاسی این کشور، تثبیت قدرت است و نظر من این است که هدف ایران در پیگیری برنامه هسته ای، به جای تمرکز بر ساخت بمب که ممکن است تهران را هدف حمله قرار دهد، در واقع بر کنترل بر پیشبرد این برنامه و افزایش توانایی های سیاسی تهران تکیه می کند.»
باب بائر خاطر نشان می کند تمرکز جهان غرب بر محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی ایران، و اظهارات خطرناک او این نکته مهم را نادیده می گیرد که وی در نهایت فاقد هرگونه قدرت اجرایی است.
بائر می گوید: « من بعید می دانم ایران به اسراییل حمله کند. علیرغم تهدیدهای احمدی نژاد، چنین امری بسیار دور از ذهن به نظر می رسد و در واقع نوعی خودکشی است. من فکر می کنم ایران از عقل سلیم و منطق برخوردار است و قصد خودکشی ندارد. ایران می داند اگر به اسراییل حمله کند با اقدام تلافی جویانه مواجه می شود و ایران نابود و تهران با خاک یکسان خواهد شد. من تصور نمی کنم تهران معتقد باشد با دست زدن به خودکشی و پذیرفتن حمله متقابل اسراییل، همه ایرانی ها به بهشت می روند. این یک باور غلط نسبت به ایرانی هاست و چنین طرز تفکری فقط از افراط گرایان سنی بر می آید، اما ایرانی ها این گونه فکر نمی کنند».
بائر می گوید:«دولت آینده آمریکا باید نگران بی صبری اسراییل در قبال مسئله هسته ای ایران باشد و با اعزام یک نماینده ویژه، مذاکرات با ایران را آغاز کند. به نظر من آمریکا باید روز 21 ژانویه نماینده ویژه خود را به تهران اعزام کند چون در غیر این صورت اسراییل می گوید اگر واشنگتن برای گسترش کنترل و نفوذ تهران قدمی برندارد و یا آن ها را به پای میز مذاکره دعوت نکند، به ایران حمله خواهد کرد. من فکر می کنم اسراییل در این امر بسیار جدی و آن چنان ثابت قدم است که آمریکا باید نگران اجرای تصمیم آن ها باشد.»
ظاهرا ایران، نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده را با توجه و علاقه دنبال می کند. گزارش های خبری از پوشش گسترده رسانه های ایران و پیگیری جدی مردم این کشور حکایت می کند.
انتخابات ریاست جمهوری ایران نیز در ماه ژوئن برگزار خواهد شد.