لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۰۷:۰۱

گفتگوی صدای آمريکا با اکبر گنجی در باره سرکوبها و شرايط خفقان بار کنونی در ايران


اکبر گنجی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در پاسخ به سئوال خبرنگار بخش فارسی صدای آمريکا در مورد ارزيابی وی از فراگير شدن دامنه اعتراضات اقشار مختلف جامعه از قبيل معلمان و کارگران و مطالبات حقوق زنان در اين برهه زمانی خاص که توجه مجامع بين المللی به مسئله هسته ايی ايران معطوف است پاسخ داد.

گنجی: در جامعه ما مطالبات تامين نشده بسياری وجود دارد و جامعه به شدت از نابرابری در همه عرصه ها رنج می برد، و تمام اقشار مختلف اجتماعي، مطالباتی دارند که نظام سياسی نمی تواند به آنها پاسخ گويد، و يا نمی خواهد پاسخگوی آن باشد. و اين مطالبات دير و يا زود به صورت انفجاری خودش را بروز خواهد داد، و تا ابد نمی شود از طريق سرکوب جلوی اين مطالبات را گرفت. سرکوب گسترده جامعه مدنی و برخورد و بازداشت زنان، کارگران و معلمان و دانشجويان، اينها همه ويژگی های يک دولت نا کارآمد و بی کفايت است، يک دولتی که ناتوان از حل مسايل اساسی کشور و رفع مشکلات اساسی مردم است دنبال دشمنان خيالی می گردد تا گناه تمام مشکلات و مسايل را به گردن آنها بيندازد. به همين دليل هر حرکت عدالت خواهانه، برابری طلبانه، آزادی خواهانه ی اقشار مختلف اجتماعی را به خارجی ربط می دهد و مدعی می شود که تمامی حرکات، با تحريک دشمنان خارجی به قصد براندازی صورت می گيرد، اما سئوال اين است، آيا درخواست معلمان فداکار، مبنی بر پرداخت نظام هماهنگ حقوق آيا اين، نوعی انقلاب مخملی به دستور خارجی است؟ آيا درخواست زنان شجاع ايرانی برای برابری حقوقی با مردان و رفع تبعيض و لغو نظام آپارتايد جنسي، اين مطالبه، خلاف امنيت ملی است؟ و از اين رو مستحق ضرب و شتم و بازداشت است؟ آيا درخواست کارگران درباره حقوق معوقه خود و تشکيل سنديکای کارگری، درخواستی امپرياليستی است؟ يا يک نظام فاسد سياسی که ناتوان از تامين مايحتاج اوليه مردم است، هر مسئله ريز و درشتی را مجبور است که به گردن خارجی ها بيندازد و به مسئله امنيت ملی تبديل کند؟ الان نمی دانم آيا مردم ايران مطلع هستند که شورای امنيت ملی ايران به روزنامه ها دستور داده است که مطلقا، چيزی درباره فعالين سياسی زنان و بازداشت آنان، هيچگونه مطلبی درج نکنند، اين به چه معناست؟ يعنی درخواست مطالبات زنان يک مسئله ايی است که امنيت ملی کشور را به خطر انداخته است؛ يک داستانی است که می گويد فردی را دستگير کرده بودندو برده بودند کلانتري، و شاکی می گفت اين فرد با مشت به بينی من زده است و وقتی که افسر کلانتری از متهم توضيح خواست، متهم گفت: بينی اين آقا آنقدر بزرگ است که من به هر کجا که مشت خودم را رها می کنم به بينی اين آقا می خورد. غرض اينکه، نبايد بينی يک نظام سياسی اينقدر بزرگ باشد تا وقتی که هر شهروندی خواست دستش را به هر کجا دراز کند به بينی آن نظام اصابت کند، نبايد دم يک نظام سياسی آنقدر بزرگ باشد که شهروندان آن جامعه، هر کجا که پايشان را گذاشتند، مبادا که پايشان را روی دم آن نظام سياسی گذاشته باشند. اين رژيم از يک سو مدعی است که يک رژيم مشروع دارای پايگاه مردمی است، اما از سوی ديگر هر حرکت مردمی را به شدت سرکوب می کند، زنان را بازداشت می کند و با کارگران برخورد می کند و هيچ کس مصون نيست. و اين از ويژگی های يک دولت خودکامه است و اين مطالباتی که در بطن جامعه ايران وجود دارد، اين مطالبات را تا ابد نمی شود سرکوب کرد و شما ظهور و بروز بخش بسيار کوچکی از اين مطالبات را به صورت گسترده در جامعه می بينيد، و به هر حال درخواست نيروهای دموکرات و حقوق بشری اين است که تمامی زندانهای سياسی و تمامی زندانيان عقيدتی و تمامی بانوان بازداشت شده بايد در اسرع وقت از زندان ها آزاد شوند.

پيام يزديان: آقای گنجی همانطور که اطلاع داريد ديروز کميسر شورای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و همچنين سازمان عفو بين الملل، مراتب اعتراض خودشان را به بازداشت فعالان حقوق زنان اعلام کردند، به نظر شما دولت آقای احمدی نژاد با توجه به شدت گرفتن دامنه اعتراضات مجامع بين المللي، اينک در چه شرايطی قرار گرفته است؟

گنجی: اولا عدالتی که نظام جمهوری اسلامی مدعی آن است، من در گذشته هم گفتم، يک عدالت فاشيستی است. اين نوع عدالت که مبتنی بر نابرابری شديد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگی و سياسی است، يک طبقه جديد درجمهوری اسلامی بوجود آورده است که دارای امتيازات بی حد و حصر است، در مقابل اين طبقه ی اقليت حاکم که از همه امتيازات برخوردار است، اکثريت مردم ايران قرار دارند که از حقوق اوليه خودشان نيز آنان را ساقط کرده اند. شما می دانيد که بسياری از کارگران و معلمان در سراسر کشور، ماههاست که حقوق خودشان را دريافت نکرده اند، اما در همين حال شما می دانيد که روزانه فقط ده ميليارد تومان هزينه پروژه هسته ايی ايران می شود، روزی ده ميليارد تومان. و ميليونها دلار از پولهای همين مردم بينوايی که پول ندارند که مايحتاج همسر و فرزند حود را تامين کند، به گروههای بنيادگرا در خاورميانه داده می شود. رانت خواري، رشوه گيری و فساد، تمامی ارکان اين نظام را فاسد کرده است، اما آقايان همچنان از عدالت و مهرورزی دم می زنند. زمامداران جمهوری اسلامی کاری که کردند اين بوده که در محو ارزش های اخلاقی و زوال آرمان های انسانی مقام اول را بدست آورده است. زنان و دختران را کتک می زنند و بازداشت می کنند و اسم آن را می گذارند مهرورزي؛ دانشجويان را از دانشگاه ها اخراج می کنند و زندان می کنند، اسم آن را می گذارند رحمت؛ کارگران کار می کنند و به شدت از آنان کار می کشند، اما به آنها هيچ مزدی پرداخت نمی کنند و اسم آن را می گذارند عدالت؛ صبح تا به شب از تمامی ارکان اين نظام از تمامی رسانه ها، خصوصا صدا و سيما، دروغ به خورد مردم می دهند، بعد اسم آن را می گذارند صدق و راستي؛ مسايل مردم را از مردم پنهان می کنند، به مردم اجازه نمی دهند در مورد سرنوشت سياسی خود و آينده شان تصميم بگيرند، اسم اين را می گذارند نظام مردمي. گفتش اگر مرگ داد است، پس بيداد چيست؟ حال بايد پرسيد اگر ظلم و شکنجه و زندانی کردن عدالت و همه اينها، اسمش مهرورزی و عدالت است، پس بی عدالتی و قساوت چيست؟ اين شرايطی که اينها پيش آوردند، تا ابد نمی تواند دوام بياورد؛ به هر حال می بايد تمامی نيروهايی که در ايران به دنبال دموکراسی هستند به دنبال حقوق بشر و آزادی هستند، بايد بيايند فعالانه از مطالبات اين اقشار مختلف اجتماعی حمايت کنند و به آنها حمايت کنند و امروز بايد همه ما از مطالبات بر حق زنان، کارگران، دانشجويان و معلمان حمايت کنيم، و با اين نظامی که مانع تحقق اين مطالبات می شود برخورد کنيم. الان يک چيزی که خوشبختانه در حين اين مبارزه در حال شکل گيری است، اين است که وقتی معلمان به صحنه می آيند و جلوی مجلس اعتراض می کنند، از همين جا رفته رفته اينها متشکل می شوند و حرکت شان رهبری پيدا می کند و اين چيزی است که جامعه ما نياز دارد، يعنی اقشار مختلف اجتماعی بايد بتوانند سنديکاهای خودشان را داشته باشند و به صورت متشکل و رهبری يافته، دنبال منافع خودشان باشند و اين چيزی است که می تواند يک جامعه مدنی مستقل از دولت بسازد که اينها بتوانند حاملان دموکراسی در ايران باشند و اين راهی است که اگر پيش گرفته شود قطعا موفق خواهد بود و منصوب کردن اينها به خارج هيچ دردی را دوا نمی کند و هيچ دولتی نمی تواند تمامی اقشار اجتماعی خودش، دانشجويان، طبقه متوسط و معلمان و کارگران و زجر کشيدگان جامعه را بگويد همه عمال خارجی هستند. اگر اين است پس تمامی اين کشور دست نيروهای خارجی است و تنها کسی که خودی محسوب می شود يک دولت اقليتی است که تعدادشان بسيار بسيار انگشت شمار است.

XS
SM
MD
LG