«استيون زيليان» کارگردان سينما، نسخه جديدی از فیلم قديمی «همه مردان شاه» ارائه کرده است. فيلم جديد آقای زيليان که در حال حاضر بر روی اکران است، نگرش تازه ای است به مفهوم قدرت و فساد.
نسخه قديمی و جديد اين فيلم، هردو براساس رمانی که برنده جايزه «پوليتزر» شد، و بهمين نام ساخته شده اند.
فيلم بر اساس داستان واقعی است که دهه سالهای هزار و نهصد سی، در باره انتخاب و برکناری فرماندار يکی از ايالات آمريکا، بنام «لوئيزيانا»، ساخته شده است.
داستان فيلم از اين قرار است که «ويلی استارک»، که در شهر کوچکی صاحب مقامی بود، تصميم ميگيرد، با افراد ثروتمند و پرقدرت به رقابت بپردازد، و خود را بعنوان قهرمان و نماينده فقرا، برای انتخابات فرمانداری ايالت لوئيزيانا نامزد کند.
استارک در انتخابات پيروز ميشود ولی کارگردان فيلم ميگويد پيروزی وی برايش بسيار گران تمام ميشود. با پيروزی در انتخابات برخورد وی با افراد پرقدرت و ثروتمند آغاز ميشود .
استارک در اين رابطه ميگويد: «آنها ديگر قدرتی ندارند. قدرت در دست فقراست که آنرا بمن واگذار کرده اند.»
آقای زيليان، کارگردان و تهيه کننده فيلم، ميگويد: « استارک معتقد است بعضی مواقع برای انجام کارها بايد دست به اقداماتی زدکه شايد با اصول اخلاقی مغايرت داشته باشد. اگر چنين نکنيد کاری انجام نميشود. بنابراين، از ديدگاه وی، هدف وسيله را توجيه ميکند، و بدين نحو او کارهای مفيد را بانجام ميرساند.»
در اين داستان، يکی از مخالفان وی «جک بردن» است، که خبرنگار جوانی است؛ از يک خانواده اشرافی؛ که برای او کار ميکند؛ و در ابتدا تحت تأثير شخصيت مستحکم و مصمم اسپارک قرار ميگيرد.
بردن ميگويد: «بنظر ميرسد اين مرد فکر ميکند حضرت مسيح است و از روی صليب به پائين آمده است.»
ولی احساس بی تفاوتی «بردن» نسبت به «استارک»، زمانيکه وی از روش های غير مشروع و فاسد برای سرکوب يکی از دوستانش، که يک قاضی دادگستری بنام «ايروين»، که يکی از مخالفان استارک است استفاده ميکند، کاملاً تغيير ميکند.
در اين فيلم، «شان پن» نقش استارک و «انتونی هاپکينز» نقش قاضی را بازی ميکنند
.
سرانجام، استفاده از وسائل نا مشروع برای رسيدن به هدف برای استارک بسيار گران تمام ميشود.
در جامعه، بين چيزهائيکه از نظر اخلاقی مورد قبول و يا غير قابل قبول هستند مرزی وجود دارد، که استارک در اين فيلم از اين مرز ميگذرد، و از وسائلی استفاده ميکند که جامعه پذيرای آنها نيست.
فيلم بر اساس يک داستان واقعی تهيه شده است. شخصيت ويلی استارک در حقيقت بر اساس زندگی «هوئی لانگ»، سناتور و فرماندار لوئيزيانا، در سالهای هزار و نهصد و سی ساخته شده است. آقای لانگ از چنان گيرائی جذابيتی (کاريزمائی) بهره مند بود، که حتی «فرانکلين روزولت»، رئيس جمهوری وقت آمريکا، احساس ميکرد که از جانب وی تهديد ميشود.
«استيون زيليان»، کارگردان اين فيلم، با خلق اين اثر برنده جايزه اسکار شد.