لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
دوشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۳ ایران ۱۹:۴۳

عرضه اجرای جديدی از اپرای مادام باترفلای در افتتاح فصل اپرا در متروپاليتن نيويورک


مراسم باشکوه افتتاح فصل جديد اپرای عظيم متروپاليتن، دوشنبه شب، در نيويورک، برای اولين بار تمام شهر را در بر مي‌گرفت، چون که علاوه بر سه چهار هزار نفر ميهمانی که در داخل اپرا در مراسم حضور داشتند، .و البته ستارگان هاليوود و چهره ‌های برجسته ‌ای مثل رودولف جوليانی شهردار سابق و محبوب شهر، هزاران رهگذر هم می توانستند اجرای جديدی از اثر معروف پوچيني، مادام باترفلای را روی پرده‌های بزرگ تماشا کنند.

اين دقيقا هدف رئيس جديد اپرای متروپاليتن است که مي‌خواهد آن را از حالت عصاقورت داده و ويژه خواص بيرون بياورد و نسل جوان و مردم عادی را بار ديگر به اپرا علاقمند بکند، چون همانطور که مي‌دانی اپرا در واقع يک هنر مردمی است، اين داستان‌های اپرا، عشق و انتقام و مرگ، تفاوت زيادی با داستان های فيلم های هاليوودی يا حتی فيلم های هندی ندارد و موسيقی هنرمندانی مثل پوچينی و وردی هم کارشان در واقع تشديد حالات عاطفی و خط کشيدن زير جنبه های احساسی داستان‌هاست.

دوشنبه شب، اجرای جديد اثر مشهور جياکومو پوچينی مادام باترفلاي، اولين کارگردانی اپرا برای فيلمساز بريتانيائی آقای انتونی منگلا Anthony Minghella بود که به خاطر فيلم‌هائی مثل مريض انگليسی The English Patient و کوهستان سرد The Cold Mountain شهرت بين‌المللی دارد.

برای سروصدا راه انداختن در سطح جهانی و جلب توجه به اپرا، آقای پيتر گلب Gelb رئيس جديد اپرای متروپاليتن مراسم افتتاح فصل جديد را مثل مراسم افتتاح يک فيلم هاليوودی برگزار کرد، با فرش مشهور قرمز و ستاره‌های هاليوودی و موسيقی راک ، از جمله جود لاو با نامزدش سي‌ينا ميلر، ليو تايلر با زک پوزن، مگ رايان، ديويد بووی و زنش خانم ايمان، مانکن سوماليائي، و شهردار سابق نيويورک رودولف جولياني، که می خواهد رئيس جمهوری بعدی آمريکا باشد، در ميان ميهمان‌ها بودند.

آقای جوليانی مي‌گويد مراسم افتتاح او را به ياد قديم‌ها مي‌اندازد که فصل معاشرت های اجتماعی و برنامه‌های عمومی شهر با مراسم افتتاح اپرا شروع مي‌شد که چهره‌های برجسته شهر را بعد از تعطيلات تابستان يک جا گرد مي‌آورد.

آقای سيدنی پولاک، کارگردان مشهور است که می گويد اپرا بايد از حالت يک هنر برای خواص بيرون بيايد. آيزک ميزراهی Isaac Mizrahi ، طراح مشهور مد، همراه با خانم مگی رايزر، هم از ميهمانان دوشنبه شب بودند. ميزراهی مي‌گويد همه چيز مثل مد است که متداول مي‌شود و از مد مي‌افتد و حالا شايد نوبت اپرا است که دو باره مد بشود.

کريسيتا گالاردو دوماس Cristina Gallardo-Domas نقش چيوچيو سان را مي‌خواند و مارچو جيوردانی Marcello Giordani در نقش پينکرتون – و برای اولين بار بعد از زمين خوردنش در سمفونی باستون، رهبر برجسته و مدير هنری اپرای متروپاليتن، آقای جيمز ليواين، رهبری اين اثر را برعهده داشت.

هنرپيشه برجسته و کارگردان نوپای سينما آقای ليو شرايبرر Liev Schreiber در کنار خانم نيومی واتز Naomi Watts عکس مي‌گرفت. آقای شرايبر در تعريف از انتونی مينگلا کارگردان اين اثر می گويد او بر متن‌های کلاسيک و فرم‌های کلاسيک تسلط دارد.

در تاريخ 123 ساله اپرای متروپاليتن در نيويورک، کمتر سابقه دارد که فصل جديد اپرا با يک اجرای جديد شروع شود و در واقع بيست سال بود که اين کار را نکرده بودند.

رئيس جديد اپرای متروپاليتن نيويورک آقای پيتر گلب Peter Gelb که قبلا رياست يک کمپانی صفحه‌پرکنی را برعهده دارد، برنامه‌های جديدی برای جلب توجه مردم و سروصدا راه انداختن در باره اپرا به مورد اجرا مي‌گذارد. از جمله اين برنامه‌ها، پخش مستقيم اپرا روی پرده‌های عظيم Nasdaq و رويترز در ميدان شلوغ تايمز اسکوئر Times Square نيويورک بود.

در ميدان تايمز اسکوئر، برای 900 نفر روی سکو صندلي‌هائی با پوشش مخمل قرمز گذاشته بودند که به قول يکی از رهگذران فرصتی بود 300 دلار ارزان‌تر از رفتن به اپرا. همين‌طور در لينکلن سنتر، در صحن عظيمی که سه ساختمان عمده مجتمع عظيم مرکز لينکلن دور آن قرار گرفته‌اند، هم پرده عظيم گذاشته بودند و صندلی چيده بودند. روز جمعه آخرين تمرين اين اپرا را هم با بليط مجانی به روی مردم باز کردند که نيم کيلومتر صف برای گرفتن اين بليط های مجانی بسته شد که يک عده از ظهر در آن منتظر ايستادند.

از نمايش اپرا در ميدان تايمز اسکوئر، که به خاطر تابلوهای عظيم آگهي‌ها و نئون‌ها مشهور است، البته منظور تماشای اپرا نيست، بلکه ايجاد آگاهی در باره اپرا در ميان مردم است و برای همين حتی همزمان اپرا را روی راديوهای ماهواره‌ای هم پخش کردند، که هر کس در هرجای آمريکا مي‌توانست حتی وسط کوير يا بالای کوه با صدای خوب به اجرای اپرا گوش بدهد.

نيويورک تايمز به نقل از يک آقای بروکلينی که توی ميدان داشت اپرا را روی پرده عظيم ويدئوئی تماشا مي‌کرد نوشته بود که جالب است چون اينجا هنر و تبليغات در رقابت مستقيم با هم قرار مي‌گيرند، و اين تجربه به قدری عجيب و غيرعادی است که جالب‌ترش مي‌کند.

آقای مينگلا روز شنبه در يک مصاحبه در راديو NPR راجع به تفاوت زبان در سينما و اپرا حرف می زد و مي‌گفت در فيلم کار کارگردان در واقع تعيين جهت نگاه تماشاگر است که با زاويه دوربين و بزرگ و کوچک کردن شات، يعنی نزديک و دور کردن نگاه تماشاگر از سوژه آن را انجام مي‌دهد در حاليکه روی صحنه همه دارند به يک صحنه عظيم و درندشت نگاه می کنند و گفت متوجه شد که با گذاشتن فانوس‌ها در بعضی از جاهای صحنه و کم و زياد کردن آنها می تواند همين کار را انجام بدهد.

چيز ديگری که مي‌گفت که گفت سالها پيش حاضر نمی شد اپرا کار کند، برای اينکه کار خود را واقعي‌گرائی و تحقيقی مي‌داند و مثلا برای مادام باترفلای که داستان عشق يک زن ژاپنی به سرباز آمريکائی است که به او وعده ازدواج می دهد و بر نمی گردد، می رفت ژاپن و به تحقيق در باره صحنه های واقعی می پرداخت.

اما می گويد به تازگی پی برده که واقعي‌گرائی در ساختن اپرا معنی نمي‌دهد زيرا در زندگی واقعی مردم جلوی هم نمي‌ايستد تا احساسات خود را با آواز برای هم اجرا کنند. در اپرا آنچه اهميت دارد، حس‌هاست، که مثلا در مادام باترفلای آنچه مهم است انتظار است. اين زن ژاپنی که مثلا صيغه سرباز آمريکائی شده، برخلاف دخترهای ديگر ژاپنی وعده بازگشت او را باور می کند. تمام موضوع اپرا اين است، و آقای مينگلا با ساده کردن صحنه و خلاصه کردن حشو وزوايد، سعی کرده اين را بزرگ بکند.

XS
SM
MD
LG