« بیشتر مردم فکر می کنند توفان کاترینا نیواورلئان را ویران کرد. اما، شکستن آب بندهای شهر باعث فرو رفتن هشتاد درصد از شهر به زیر آب شد. نه توفان.» اسپایک لی، کارگردان آمریکایی آفریقایی تبار، در « وقتی آب بندها شکست: مرثیهای در چهار پرده»، آخرین مستند خود، در چهار اپیزود نگاهی دارد به دلایل و اثرات ویرانگر شکسته شدن آب بندهای نیواورلئان در ایالت لوییزیانا. خطر منفجر کردن آب بندهای نیواورلئان در کنار خطر حمله به نیویورک و سانفرانسیسکو، یکی از سه تهدید بالقوهی تروریستی در لیست دستگاههای امنیتی آمریکا محسوب میشد. سکوهای نفتی لوییزیانا محل تامین ۲۵ درصد از نفت تولیدی آمریکاست.
سیامک دهقانپور:
« سوسوی نور درونم؛ بگذار بدرخشد به برونم.» سه ماه از برخورد توفان ویرانگر کاترینا با سه ایالت لوئیزیانا، میسیسیپی، و آلاباما، در ساحل خلیج مکزیک، می گذرد. اسپایک لی برای نخستین بار با گروه همراهش وارد نیواورلئان می شود تا به گفتهی خودش بر مبنای ژورنالیسم مبتنی بر واقعیت و نه روایت خلاق نشان دهد چطور نیواورلئان مصیبتزده به کارزار سیاسیون بدل شده است. لی برای تکمیل فیلم خود و انجام حدود یکصد مصاحبه با مقامات مسئول و مردم کوچه و بازار هفت بار دیگر با گروه همراهش به نیواورلئان بازمیگردد.
اسپایک لی در زمان وقوع توفان کاترینا میهمان فستیوال فیلم ونیز بود. او در توضیح انگیزهی خود برای ساخت فیلم میگوید از مشاهدهی وضعیت دردناک هموطنان عمدتأ آفریقایی تبارم در نیواورلئان و واکنش کند دولت به خشم آمده بودم اما، زمانی تصمیم به ساخت مستند گرفتم که چند خبرنگار اروپایی از من پرسیدند چرا در تصاویر دریافتی از نیواورلئان هیچ نشانی از آن آمریکای مقتدر نیست؟
در واقع لی در فیلم بدنبال پاسخ همین پرسش است: آمریکای پیشقراول تمام عملیات امداد در دورترین نقاط جهان که چندی پیش از وقوع کاترینا در آنسوی کرهی زمین در جنوب شرقی آسیا پیش از هر کشور دیگری به یاری سونامیزدگان شتافت چگونه خود در دام یکی از بزرگترین بلایای طبیعی تاریخش گرفتار آمد؟
مستند چهار اپیزودی اسپایک لی با یک اورتور آغاز می شود. نوای دلنشین موسیقی جاز بر روی مونتاژ پیاپی تصاویر دوران شکوه و افول نیوارولئان. آغازگر اپیزود اول جلسهی رسیدگی کنگره و شرح ناکارآمدی فیما، آژانس فدرال حوادث غیرمترقبه، است. سپس اسپایک لی مخاطب را به سال ۱۹۶۵، پس از وقوع توفان بتسی، و زمان ساخت آب بندهای نیواورلئان می برد تا نتیجه بگیرد پس از چهل سال آب بندها کارآیی خود را از دست داده بودند.
لی در اپیزود دوم تمام تبحر خود را برای به تصویر کشیدن حرف دل بازماندگان که به چهل و شش ایالت سراسر آمریکا گریخته اند به کار میگیرد. فصل انتظار مردم برای کمک در ورزشگاه مرکزی شهر موسوم به سوپردام بویژه مصاحبهی مردی که خاطرهی هولناک تنها گذاشتن پیکر بی جان مادرش را توصیف می کند از بخش های تلخ و سیاه فیلم است. فیلم هر چند در لحظاتی، لحنی تند و زبانی بسیار گزنده در انتقاد از مقامات مسئول دارد اما، HBO، تهیه کنندهی فیلم، هرگز دست به سانسور نزده است. چرا که اسپایک لی با انتخاب طیف وسیعی از مصاحبه شوندگان بر پهنهی بوم خود تصویری متعادل و چند سویه از ناگفتهها ارائه میکند.
کارگردان سرشناس سینمای آمریکا با تکیه بر فصل به یاد ماندنی مصاحبهی انتقادی و آتشین ری نیگین، شهردار نیواورلئان، که سرازیر شدن سیل کمکها را در پی دارد از ری نیگین چهرهای قابل قبول ارائه می کند. او میگوید هرگز دوست نداشتم به جای ری نیگین بودم چرا که در آن روزها سنگینترین مسولیت پس از ریاست جمهوری شهرداری نیواورلئان بلازده بود. اسپایک لی در عین حال تلاشهای بی وقفهی نیروهای گارد ساحلی را مورد تقدیر قرار می دهد.
در فیلم دویست و چهل دقیقهای «وقتی آب بندها شکست: مرثیهای در چهار پرده» گروه کثیری از وکلا، فعالان حقوق مدنی و هنرمندان چون ال شارپتون، شان پن، هری بلافونته؛ ژورنالیستهای رادیویی و تلویزیونی؛ آهنگسازان و نوازندگان؛ مردم عادی؛ و شخصیتهای سیاسی از جمله کاترین بلانکو، فرماندار لوئیزیانا، و ری نیگین، شهردار نیواورلئان حضور دارند. کالبد شکافی اختلافات سیاسی میان شهردار و فرماندار و تأثیر محسوس آن بر کندی کمکها از نقاط قوت فیلم است.
« وقتی آب بندها شکست: مرثیهای در چهار پرده» در هر اپیزود ریتم موسیقایی متفاوتی متناسب با رویکرد کارگردان دارد. موسیقی فیلم اثر ترنس بلنکارد، همکار اسپایک لی در چندین فیلم پیشین اوست، که خود زادهی نیواورلئان است و در اپیزود سوم در نقش واقعی خود، یک نوازندهی ترومپت، ظاهر می شود. او به خوبی نشان می دهد موسیقی برای مردم نیواورلئان چه معنایی دارد.
در اپیزود چهارم، اسپایک لی با ظرافتی کم نظیر که برخاسته از شناخت او از فرهنگ سیاهان در نیواورلئان است نگاه مردم به مرگ و نیستی را در کانون رویکرد خود قرار میدهد تا مخاطب از مشاهدهی مراسم سنتی رژهی موسوم به ماردی گراس از یادبود مردگان با موسیقی جاز به جشنی با شکوه در ستایش زندگی رهنمون شود.
بی تردید مهمترین ویژگی یکی از خوش ساختترین آثار اسپایک لی عبور از تنگنای تبعیض نژادی و نگاه به معضل از منظر طبقاتی است. هر چند کارگردان در دو ساعت نخست آگاهانه خشم خود را از لابلای برشهای فیلم به کنه وجود مخاطب تزریق می کند اما، در دو ساعت پایانی به آرامی دلایل وقوع فاجعه را دنبال می کند.
اسپایک لی در پایان نمادین و زیبای فیلم، مراسم رقص و آواز به خاک سپردن تابوت کاترینا، که بیشتر به یک سرآغاز می ماند در عین نمایش یکی از تراژیکترین وقایع تاریخ معاصر آمریکا به تمام جهان و بویژه به آن خبرنگاران اروپایی می گوید همه چیز تمام نشده است... نیواورلئانیها بازمی گردند.
« وقتی آب بندها شکست: مرثیهای در چهار پرده» توسط شبکهی تلویزیونی HBO تهیه و تولید شده است و برای نخستین بار بیست و نهم اوت، «روز ملی یادبود قربانیان توفان کاترینا»، از آن شبکه بطور کامل پخش شد. فیلم در نخستین حضور جشنوارهایاش اول سپتامبر در شصت و سومین فستیوال فیلم ونیز به نمایش درآمد.
اسپایک لی در سال ۱۹۹۸ برای فیلم «چهار دختر بچه» نامزد دریافت جایزهی اسکار برای بهترین فیلم مستند سال شد.