اکبر محمدی یکی از فعالان پیشگام جنبش دانشجوئی ایران در پی چند روز اعتصاب غذا شامگاه یکشنبه ۸ مرداد در زندان اوین در گذشت.
محمدی، که هنگام مرگ ۳۶ سال داشت، در جریان جنبش دانشجوئی ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ دستگیر شد. نخست به اعدام محکوم شد، اما بعدا حکم به ۱۵ سال حبس تعزیری تغییر یافت. او که در زندان اوین زندانی بود، روز اول مرداد در اعتراض به "عدم اعطای مرخصی" و نیز به آنچه شرایط ناهنجار زندان و وضعیت حقوق بشر و آزادی های مدنی در ایران توصیف شده است، دست به اعتصاب غذا زد.
به گزارش منابع خبری جمهوری اسلامی، جسد اکبر محمدی به پزشکی قانونی انتقال یافت و "میرهادی" – مدیر روابط عمومی پزشکی قانونی – گفت دلیل مرگ محمدی، که وی اورا "فرد مذکور" توصیف کرد، پس از کالبد شکافی اعلام خواهد شد.
خبرگزاری " ایسنا" به نقل از "سهراب سلیمانی" – مدیر کل زندان های استان تهران – گفت: " اکبر محمدی در بهداری زندان اوین بستری بود، وضعیت جسمی اش کاملا خوب بود و به درخواست خودش و تشخیص پزشک از بهداری مرخص و به بند منتقل شد." سلیمانی به نقل از "هم بندی های" محمدی مدعی شد که او " به حمام رفت و دوش گرفت. در این لحظه وضع جسمی وی با مشکل مواجه شد و به همین دلیل توسط زندانبان به نگهبانی منتقل می شود که در مسیر انتقال به بهداری فوت می کند."
مدیر کل زندان های تهران ادعا کرد : "در آخرین مرتبه ای که پزشک محمدی را معاینه کرد، وضعی کاملا نورمال داشت و فشار وی ۱۲ روی ۷ بود."
به گزارش خبرگزاری کار ایران – ایلنا – سلیمانی در ارتباط فوت اکبر محمدی با اعتصاب غذا گفت : "او اعلام کرده بود قصد دارد اعتصاب غذا کند اما آب و چای می خورد و تحت نظر پزشک زندان بود."
خلیل بهرامیان، وکیل مدافع محمدی، اعتصاب غذای موکل خود را تائید و گفت: وقتی از این موضوع آگاه شد به زندان اوین مراجعه کرد تا بتواند محمدی را از این اقدام منصرف کند، ولی مسئولان زندان، برخلاف کنوانسیون های بین المللی و قوانین داخلی ایران، مخالفت کردند. بهرامیان گفت : اکبر محمدی یک سال به مرخصی نا محدود آمده بود، اما اخیرا بدون هیچ اخطاری از سوی ماموران بازداشت و به زندان منتقل شد."
"کمیته دانشجوئی گزارشگران حقوق بشر" در اطلاعیه ای گفت اکبر محمدی در حمام زندان اوین " دچار ایست قلبی" شد و " تلاش پزشکان برای نجات وی بی نتیجه ماند." در اطلاعیه افزوده شده بود همزمان با بازدید هیاتی از مجلس شورای اسلامی از زندان اوین در روز شنبه، ماموران محمدی را "در اتاقش با زنجیر به تخت بسته و دهان او را نیز بستند و در حالی که او را کتک زده بودند به بند ۳۵۰ بازگرداندند. به گفته زندانیان آثار ضرب و شتم در بدن وی کاملا مشهود بود."َ
کمیته دانشجوئی گزارشگران حقوق بشر ضایعه مرگ محمدی را به " جامعه آزادیخواه" ایران تسلیت گفته و دستگاه قضائی ایران را " مسئول" دانسته است. کمیته پیشتر نامه اکبر محمدی " متهم ردیف اول کوی دانشگاه تهران" را منتشر کرد که در آن از جمله گفته می شد: " ۷ سال است که در اسارت هستم و انواع فشارهای جسمی و روحی را در این مدت تحمل کرده ام. به دلیل قرار گرفتن زیر شکنجه های قرون وسطائی طی بازجوئی های اولیه به انواع بیماری ها از جمله دیسک کمر مبتلا شده ام که در نتیجه شدت گرفتن آن مسئولان امنیتی از ترس اینکه این بیماری منجر به فلج یا مرگ اینجانب گردد و رسوائی آن بر فضاحتهای پیشین آنها اضافه شود، و به خاطر آنکه مسئولیت آنچه بر سر من آورده اند گریبانگیرشان نشود، زیر عنوان مرخصی نا محدود مرا از زندان بیرون فرستادند." محمدی پس از اشاره بازگرداندن او به زندان و بی نتیجه ماندن مراجعات مکرر به بهداری زندان برای ادامه مداوا،و روبرو شدن با "جواب های سربالا و پرخاش و توهین" نوشت: " اکنون که مسئولین مرگ با ذلت را برای من تدارک دیده اند تصمیم دارم زیر باز ظلم وذلت نروم و اگر قرار است در شرایط اسارت بمیرم، نوع مرگ خود و شرایط آنرا خود تعیین می کنم. از این رو اعلام می دارم در صورتی که مسئولین مربوط به خواست قانونی ام پاسخ ندهند، برای آزادی خود جهت مداوا و همچنین در اعتراض به نقض سیستماتیک حقوق بشر در حکومت جمهوری اسلامی و نیر برای آزادی کلیه زندانیان سیاسی از تاریخ ۸۵/۵/۱ به صورت نامحدود دست به اعتصاب غذا خواهم زد. واضح است که در صورت بروز هرگونه اتفاقی برای اینجانب، مسئولیت مستقیم آن با سران حاکمیت است و آنان می بایست پاسخگو باشند."
شماری از زندانیان سیاسی در بیانیه ای زیر عنوان " اکبر را کشتند..." مرگ او را به خانواده اش، تسلیت گفتند و اعلام کردند " اگر چه اکبر محمدی پس از ۷ سال درگذشت، اما او جاودانه شد و کسانی که عامل بازگشت وی به زندان بودند باید پاسخگو باشند."
بیانیه ، که حشمت اله طبرزدی، دکتر ناصر زرافشان، بینا داراب زند، احمد باطبی، بهروز جاوید تهرانی، مهرداد لهراسبی و امیر حشمت ساران از جمله امضا کنندگان آن هستند، خطاب به مجامع طرفدار حقوق بشر اعلام می کند که " پیش از این با نوشتن نامه ای در مورد وضعیت نابسامان اکبر محمدی هشدار داده و گفته بودیم که اگر به وضعیت او رسیدگی نشود، زهرای کاظمی دیگری به وجود خواهد آمد، اما دریغ که هیچ ارگان یا نهادی در این رابطه اقدام نکرد و فاجعه اتفاق افتاد."