وبسایت خبری ووکس (VOX) در گزارشی تحلیلی به برنامه هستهای ایران و گفتگوهای جاری آن کشور با شش قدرت جهانی موسوم به گروه ۱+۵ پرداخته و در آن به مواردی اشاره میکند که مکس فیشر (Max Fisher)، نوسینده مقاله، آنها را به عنوان «دلایل پایبندی تهران به برنامه اتمی خود» میداند.
با نزدیک شدن به مهلت تعیین شده مذاکرات اتمی بین ایران و کشورهای عضو گروه ۱+۵، تا آخر ماه مارس (یازدهم فروردین ۱۳۹۴) طرفین باید به چارچوب یک توافق جامع بر سر برنامه هستهای ایران دست یابند. چارچوبی که در آن باید به پرسشهایی مانند نوع برنامه هستهای ایران، گستره و میزان اورانیوم و پلوتونیم غنی شده و تعداد دستگاههای سانتریفیوژ پاسخ داده شود.
ایران ادعا میکند ماهیت برنامه هستهای کشور صلح آمیز است؛ اما در طول این سالها گامهایی برداشته که در صورت نیاز به ساخت سلاح اتمی بتوان آن را تولید کرد.
نویسنده با بیان این که، دلایلی وجود دارد که ایران بر داشتن یک برنامه اتمی بومی اصرار کند، میگوید هدف ایران از انجام غنی سازی اورانیوم در خاک خود، با هزینههای زیادی که بر جای گذاشته، کمی عجیب به نظر میرسد.
وی در ادامه به تشریح و بررسی برخی از آن دلایل میپردازد.
به عنوان اولین دلیل مینویسد، ایران میخواهد توان مقابله با تهدیدهای خارجی را، که واقعا از آن بیم دارد، داشته باشد.
ایران سالهاست که با تهدید آمریکا و اسرائیل مواجه است.
مقامات ایران بر این باورند که آمریکاییها به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی هستند. مانند کمک آمریکا به رژیم صدام حسین و همچنین شلیک به هواپیمای مسافربری ایرباس ایران در سال ۱۹۸۸.
در سالهای اخیر ایران درگیر جنگ نیابتی با عربستان سعودی و اسرائیل است. به باور نویسنده، ایران به جز برخی اوقات که از حمایتهای چین و روسیه برخوردار است، خود را در منطقه «منزوی» میداند.
دلیل دومی که نویسنده مطرح میکند مربوط به غنی سازی اورانیوم است. وی مینویسد، فرآیند غنی سازی در خاک ایران برای تهران «اهمیت نمادین» دارد و با «غرور ملی» پیوند خورده است.
ایران سالهای متمادی محور تفکر فرهنگی و علمی دینی و سیاسی در منطقه بوده است. برنامه هستهای و ادامه آن، برای ایران حس پیشرفت و حق حاکمیت را به ارمغان میآورد. در نوامبر سال ۲۰۱۳ (پائیز ۱۳۹۲) محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران در پیامی ویدئویی گفت ما از جامعه جهانی میخواهیم که به حقوق ما احترام بگذارند؛ وی در این پیام، بارها از اصطلاح «احترام متقابل» و همچنین «حقوق مساوی» سخن گفت.
دلیل سوم، اهمیت بالای نقش برنامه اتمی در سیاست داخلی جمهوری اسلامی ایران است.
ایران در بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ میلادی، با دولت ایالات متحده بر سر جنگ افغانستان به هدف سرنگونی طالبان همکاری کرد و در ازای آن میخواست که پرونده هستهای خود را حل و فصل کند. اما معاون رئیس جمهوری وقت آمریکا هر گونه مذاکره در این زمینه را منتفی دانست.
این امر موجب شد که جناح تندرو و رهبر جمهوری اسلامی ایران، از آن به عنوان حربه کوتاه آمدن اصلاح طلبان در برابر غرب استفاده کنند. به عقیده نویسنده ووکس، این مساله نمایانگر استفاده حزبی–جناحی از پرونده اتمی برای مسائل و منافع خودشان است.
دلیل چهارمی که فیشر عنوان میکند این است: برنامه اتمی به تلاش و مبارزه تهران در گسترش نفوذش در منطقه کمک شایانی میکند.
از بدو تاسیس جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، تهران خاورمیانه را به عنوان میدان جنگ تصور کرده است. ایران از بازوهای نیابتی خود مانند حزب الله در لبنان و حماس در فلسطین، به عنوان نیروی بازدارنده علیه آمریکا و اسرائیل استفاده کرده است. بنابراین در این چارچوب داشتن سلاح اتمی امری منطقی به نظر میآید و داشتن آن برای ایران، بازدارندگی در برابر دشمنانش را به ارمغان میآورد.
ایران بدون سلاح اتمی، همین الان هم با استفاده از این گروههای نیابتی، در این منطقه ایجاد هراس کرده است.
نویسنده مقاله به عنوان آخرین دلیل مینویسد، درصورت دستیابی به سلاح اتمی، حکومت ایران برای حفظ بقای خود آغازگر یک جنگ هستهای نخواهد بود. زیرا میداند در صورتی که آغازگر چنین جنگی باشد، نمیتواند پیروز آن باشد.
مکس فیشر در ادامه یادآور میشود که به گفته منابع اطلاعاتی غربی، تلاش برای کسب توانایی تولید بمب اتمی به معنای تصمیم به ساخت آن نیست.
وی همچنین با استناد به کارشناسان امور مذهبی میگوید حکومت دینی ایران و شخص رهبر جمهوری اسلامی به دنبال حفظ و نگهداری رژیم خود هستند. حتی در این کار ممکن است برخی از قوانین اسلامی را تا مدتی نقض کنند. بنابراین در چارچوب حفظ نظام، به دنبال جنگ بیمهابا با اسرائیل و یا هر کشور دیگری نیستند.
------------------------------------------------------------------------------------------
* برگردان فارسی این مقاله، تنها برای آگاهی رسانی منتشر شده و نظرات بیان شده در آنها الزاماً بازتاب دیدگاه صدای آمریکا نیست.