قوانين فدرال با بيش از دوقرن تاريخ انتخاباتی در آمريکا، به ميزان بسياری حق رای و شرکت آحاد ملت در رای گيری را گسترش داده اند. در انتخابات سال ۱۸۰۰، معمولا تنها مردان سفيد پوست مالک زمين و بالای ۲۱ سال اجازه داشتند رای بدهند. در چهاردهم بهمن ۱۲۴۸ خورشيدی (سوم فوريه ۱۸۷۰ ميلادی) با تصويب پانزدهمين متمم قانون اساسی آمريکا، سياه پوستان آمريکا اجازه يافتند در انتخابات شرکت کنند. نوزدهمين متمم قانون اساسی آمريکا حکومت فدرال و ايالتی را از نقض حق رای شهروندان بر اساس جنسيت منع کرد. با تصويب اين متمم قانونی در ۲۷ مرداد ماه ۱۲۹۹ خورشيدی (۱۸ اوت ۱۹۲۰ ميلادی) زنان به پای صندوق های رای رفتند. و در ۱۰ تير ۱۳۵۰ خورشيدی (اول ژوئيه ۱۹۷۱ ميلادی) بيست و ششمين متمم قانون اساسی حداقل سن رای دهندگان را از ۲۱ به ۱۸ سال کاهش داد.
امروز تمام مردان و زنان بالای ۱۸ سال حق شرکت در انتخابات را دارند، از سفيد و سياه گرفته تا دارا و نادار. دو مورد عمده استثنا مجرمين و غيرشهروندان هستند. هيچ يک از ايالات به افراد مقيم که شهروند نيستند اجازه رای دادن نمی دهند. برخی از گروه های مهاجر احساس می کنند که اين وضعيت بايد دستکم در سطح انتخابات محلی تغيير يابد. در مورد شرکت متخلقين و بزهکاران قوانين ايالتی يکدست نيستند. تقريبا همه ايالات زندانيان را از رای دادن منع کرده اند، نيمی از ايالات اين ممنوعيت را به زندانيان مشمول بخشودگی يا معافيت تعميم می دهند، و ده ايالت آن را مادام العمر کرده اند.
با گسترش حق رای، مشمولين به نسبت کمتری در انتخابات شرکت می کنند. ۸۰ درصد شرکت کنندگان واجد شرايط در سال ۱۸۹۶ در انتخابات شرکت کردند که در ۱۲۰ سال گذشته ديگر تکرار نشد. در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۸ تنها ۶۱ درصد واجدين شرايط به پای صندوق های رای رفتند.
تصميم در مورد رای دادن
وقتی که ۱۲۵ ميليون نفر در انتخاباتی مثل انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۸ شرکت می کنند، امکان تاثير گذاری يک رای در نتيجه نهايی بسيار بسيار پائين است. بعضی اوقات تعداد اندکی از آرا نتيجه نهايی رای را تعيين می کند، نظير آنچه که در سال ۲۰۰۰ در فلوريدا اتفاق افتاد. در افواه عمومی شايع است که امکان اصابت رعد و برق به انسان بيشتر است تا شرکت در انتخاباتی که نتيجه آن را تنها يک رای تعيين کند. نه تنها رای يک نفر در نتيجه نهايی احتمالا تاثيری نمی گذارد، بلکه رای دادن متضمن هزينه هم هست. شهروند آمريکايی برای رای دادن بايد وقت صرف کند و آگاهی خود را در مورد نامزدها افزايش دهد، پيرامون موضوعات مطرح شده مطالعه کند، تصميم بگيرد و سپس خود را به اماکن اخذ رای برساند.
اگر انسان بتواند بر روی وقت و انرژی که صرف رای دادن می شود قيمتی بگذارد هزينه رای دادن در نگاه اول منطقا بيش از فوايد رای دادن به نظر خواهد رسيد. اتفاقا در يک همه پرسی اداره آمار آمريکا از کسانی که در سال ۲۰۰۴ رای نداده بودند پاسخی که اغلب در مورد عدم شرکت در انتخابات داده شد اين بود که آنها نتوانسته بودند از ساعات کار يا مدرسه بزنند تا بتوانند خود را به يکی از مراکز اخذ رای برسانند. برخی از کارشناسان گفته اند برای ازدياد تعداد رای دهندگان شايد بد نباشد روز رای گيری از سه شنبه به يکی از دو روز تعطيلات آخر هفته، مثلا شنبه، تغيير داده شود.
اقتصاد دان آمريکايی، آنتونی داونز Anthony Downs، در مورد اينکه چرا يک فرد منطقی بخود زحمت رای دادن می دهد چنين توضيح داد. او استدلال کرد که افراد منطقی اگر اعتقاد پيدا کنند که سياست های يک حزب فوايد بيشتری از حزب مقابل دارد زحمت رای دادن را به خود هموار می کنند. بنابراين، کسانی که اختلافات سياسی را از لابلای برنامه های حزبی تشخيص می دهند بيشتر احتمال دارد به صفوف رای دهندگان بپيوندند.
دليل ديگری که برای شرکت مردم در رای گيری ها آورده اند اين است که آنها اطمينان بالايی به نفوذ خود در فرآيند سياسی دارند، اين اعتقاد که مردم عادی می توانند بر حکومت تاثيرگذار باشند. ميزان تاثير گذاری چنين اندازه گيری می شود. ابتدا جمله ای مثل اين را مطرح می کنند: «من فکر می کنم مقامات دولتی به آنچه که مردمی مثل من فکر می کنند اهميت نمی دهند.» سپس از مردم می پرسند آيا با اين جمله موافقيد يا نه. آنها که فاقد يک حس قوی تاثير گذاری هستند منطقا رای نمی دهند، زيرا فکر می کنند رايشان تاثيری نمی گذارد. با اين وصف، تعدادی از اين افراد نيز، برای پشتيبانی عملی از حکومت دمکراتيک، همچنان به پای صندوق رای می روند. در اين صورت گفته می شود که حس انجام وظيفه مدنی مردم را به حوزه های رای گيری می کشاند. نفع حاصل از انجام وظيفه مدنی دستآورد دراز مدتی است که دمکراسی را حفظ می کند.
* * *
تاثير گذاری سياسی (Political efficacy) عبارتست از اعتقاد به اينکه شرکت انسان در فرآيند سياسی واقعا اهميت دارد و رای هر نفر تاثير گذار است.
وظيفه مدنی ( civic duty ) عبارتست از اعتقاد به اينکه برای حمايت از حکومت دمکراتيک انسان موظف به شرکت در انتخابات است.
ثبت نام شرکت کنندگان ( voter registration ) نظامی که بر طبق آن مقامات ايالات از رای دهندگان می خواهند تا پيش از روز برگزاری انتخابات ثبت نام کنند. تعداد کمی از ايالت ها اجازه ثبت نام در روز برگزاری انتخابات می دهند.
امروز تمام مردان و زنان بالای ۱۸ سال حق شرکت در انتخابات را دارند، از سفيد و سياه گرفته تا دارا و نادار. دو مورد عمده استثنا مجرمين و غيرشهروندان هستند. هيچ يک از ايالات به افراد مقيم که شهروند نيستند اجازه رای دادن نمی دهند. برخی از گروه های مهاجر احساس می کنند که اين وضعيت بايد دستکم در سطح انتخابات محلی تغيير يابد. در مورد شرکت متخلقين و بزهکاران قوانين ايالتی يکدست نيستند. تقريبا همه ايالات زندانيان را از رای دادن منع کرده اند، نيمی از ايالات اين ممنوعيت را به زندانيان مشمول بخشودگی يا معافيت تعميم می دهند، و ده ايالت آن را مادام العمر کرده اند.
با گسترش حق رای، مشمولين به نسبت کمتری در انتخابات شرکت می کنند. ۸۰ درصد شرکت کنندگان واجد شرايط در سال ۱۸۹۶ در انتخابات شرکت کردند که در ۱۲۰ سال گذشته ديگر تکرار نشد. در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۸ تنها ۶۱ درصد واجدين شرايط به پای صندوق های رای رفتند.
تصميم در مورد رای دادن
وقتی که ۱۲۵ ميليون نفر در انتخاباتی مثل انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۸ شرکت می کنند، امکان تاثير گذاری يک رای در نتيجه نهايی بسيار بسيار پائين است. بعضی اوقات تعداد اندکی از آرا نتيجه نهايی رای را تعيين می کند، نظير آنچه که در سال ۲۰۰۰ در فلوريدا اتفاق افتاد. در افواه عمومی شايع است که امکان اصابت رعد و برق به انسان بيشتر است تا شرکت در انتخاباتی که نتيجه آن را تنها يک رای تعيين کند. نه تنها رای يک نفر در نتيجه نهايی احتمالا تاثيری نمی گذارد، بلکه رای دادن متضمن هزينه هم هست. شهروند آمريکايی برای رای دادن بايد وقت صرف کند و آگاهی خود را در مورد نامزدها افزايش دهد، پيرامون موضوعات مطرح شده مطالعه کند، تصميم بگيرد و سپس خود را به اماکن اخذ رای برساند.
اگر انسان بتواند بر روی وقت و انرژی که صرف رای دادن می شود قيمتی بگذارد هزينه رای دادن در نگاه اول منطقا بيش از فوايد رای دادن به نظر خواهد رسيد. اتفاقا در يک همه پرسی اداره آمار آمريکا از کسانی که در سال ۲۰۰۴ رای نداده بودند پاسخی که اغلب در مورد عدم شرکت در انتخابات داده شد اين بود که آنها نتوانسته بودند از ساعات کار يا مدرسه بزنند تا بتوانند خود را به يکی از مراکز اخذ رای برسانند. برخی از کارشناسان گفته اند برای ازدياد تعداد رای دهندگان شايد بد نباشد روز رای گيری از سه شنبه به يکی از دو روز تعطيلات آخر هفته، مثلا شنبه، تغيير داده شود.
اقتصاد دان آمريکايی، آنتونی داونز Anthony Downs، در مورد اينکه چرا يک فرد منطقی بخود زحمت رای دادن می دهد چنين توضيح داد. او استدلال کرد که افراد منطقی اگر اعتقاد پيدا کنند که سياست های يک حزب فوايد بيشتری از حزب مقابل دارد زحمت رای دادن را به خود هموار می کنند. بنابراين، کسانی که اختلافات سياسی را از لابلای برنامه های حزبی تشخيص می دهند بيشتر احتمال دارد به صفوف رای دهندگان بپيوندند.
دليل ديگری که برای شرکت مردم در رای گيری ها آورده اند اين است که آنها اطمينان بالايی به نفوذ خود در فرآيند سياسی دارند، اين اعتقاد که مردم عادی می توانند بر حکومت تاثيرگذار باشند. ميزان تاثير گذاری چنين اندازه گيری می شود. ابتدا جمله ای مثل اين را مطرح می کنند: «من فکر می کنم مقامات دولتی به آنچه که مردمی مثل من فکر می کنند اهميت نمی دهند.» سپس از مردم می پرسند آيا با اين جمله موافقيد يا نه. آنها که فاقد يک حس قوی تاثير گذاری هستند منطقا رای نمی دهند، زيرا فکر می کنند رايشان تاثيری نمی گذارد. با اين وصف، تعدادی از اين افراد نيز، برای پشتيبانی عملی از حکومت دمکراتيک، همچنان به پای صندوق رای می روند. در اين صورت گفته می شود که حس انجام وظيفه مدنی مردم را به حوزه های رای گيری می کشاند. نفع حاصل از انجام وظيفه مدنی دستآورد دراز مدتی است که دمکراسی را حفظ می کند.
* * *
تاثير گذاری سياسی (Political efficacy) عبارتست از اعتقاد به اينکه شرکت انسان در فرآيند سياسی واقعا اهميت دارد و رای هر نفر تاثير گذار است.
وظيفه مدنی ( civic duty ) عبارتست از اعتقاد به اينکه برای حمايت از حکومت دمکراتيک انسان موظف به شرکت در انتخابات است.
ثبت نام شرکت کنندگان ( voter registration ) نظامی که بر طبق آن مقامات ايالات از رای دهندگان می خواهند تا پيش از روز برگزاری انتخابات ثبت نام کنند. تعداد کمی از ايالت ها اجازه ثبت نام در روز برگزاری انتخابات می دهند.