لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳ ایران ۰۶:۵۷

«ما از این هستی ده روزه به تنگ آمده ایم»


بعضیها را فشار زندگی به مرز جنون و مرگ می کشاند. فقر، تنگدستی و درماندگی. بعضی دیگر، دچار بیماری روانی اند، چنان اسیر اوهامند که اول جان عده ای را می گیرند و بعد جان خودشان را.

ولی در طول تاریخ، خودکشی انگیزه های مختلفی داشته است. سقراط، شاید اولین چهره تاریخی باشد که این راه را رفت، هر چند که خود میل به رفتن نداشت و به خاطر عقایدش، ناچارش کردند جام شوکران را سر بکشد.

مفهوم مرگ در فرهنگهای مختلف، تفاوت می کند. در ژاپن، هاراکیری، یا دریدن شکم، برای حفظ شرف، برای نیفتادن به دست دشمن، و برای تحمل نکردن خفت و خاری، از دیرباز رسم بوده، رسمی که نوادگان سامورایی ها هم در جنگ دوم جهانی به شکل دیگری زنده کردند. نابود کردن خود در حمله به نیروی دشمن. هیتلر هم برای اینکه به دست متفقین نیفتد، در پناهگاه بتن آرمه اش، همراه معشوقه اش اوا براون، قرص سیانور خورد.

بعضیها هم مثل راهبهای تبتی، برای نشان دادن ستمی که مردمشان رفته است، به آغوش مرگ می روند. می گویند چنان غرق عوالم روحانی اند که هیچ دردی هم نمیکشند. می خواهند با گذشتن از وجود خود، توجه دنیا را به آنچه چینیها در طی نیم قرن اشغال بر سر فرهنگ و سرزمینشان آورده اند جلب کنند.

اما اهل فکر و هنر برای گذاشتن نقطه پایان بر عمرشان، دلیل دیگری دارند: پوچی و بی معنایی زندگی. به قول صائب می گویند «ما از این هستی ده روزه به تنگ آمده ایم». نمونه اش وینسنت ونگوگ، نقاش امپرسیونیست هلندی که اوایل قرن بیستم، در عین گمنامی و تهیدستی، جان خودش را گرفت. آثارش امروز چند صد میلیون دلار خرید و فروش می شود. برخلاف ونگوگ، ارنست همینگوی، نویسنده اسطوره ای آمریکا، به شهرت و ثروت فراوان رسید، ولی با گلوله به زندگی اش پایان داد.

«در زندگی زخمهایی هست که مثل خورده روح آدم را در انزوا می خورد و می تراشد.» همین زخمها بود که صادق هدایت را واداشت شیر گاز را در آپارتمانش در پاریس باز کند. کورت کوبین، آهنگساز و ترانه سرا و خواننده گروه نیروانا هم تحمل بار هستی را بیرون از توان خود یافت. بعد از مصرف مقدار زیادی هروئین، گلوله ای در دهان خودش خالی کرد.

اما گاهی درک علت خروج داوطلبانه از دنیا، بینهایت دشوار است. در سال 1997، سی و نه نفر از پیروان فرقه ی "دروازه بهشت" در کالیفرنیا، دستجمعی خودشان را کشتند، چون باور داشتند که روحشان سوار یک سفینه فضایی می شود و به دنبال یک ستاره دنباله دار راه می افتد.

بعضی ها هم هستند که مشتاقند جان انسانهای بیگناه را بگیرند تا به خیال خودشان به بهشت بروند. اسم خودشان را گذاشته اند «شهادت طلب»، و می گویند کارشان تکلیف دینی است.
XS
SM
MD
LG