لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۱۴:۴۹

از دو واژه کم کم از ياد رفته – روز يکصد و بيست و پنجم


دو واژه روسی Perestroika و Glasnost، را امروزه شايد بسياری نشينده و بسياری هم کم کم از ياد برده باشند اما در سال ۱۹۸۵ همين دو واژه که از سوی ميخائيل گورباچف دبير کل حزب کمونيست شوروی باب شد، به اعتقاد بسياری علائم اضمحلال و پوشالی بودن سيستم کمونيسم را نمايان کرد که مالأ نيز منجر به سقوط کمونيسم در شوروی و پاشيده شدن آنچه "اتحاد جماهير" خوانده ميشد و همينطور سقوط سيستم های کمونيستی در اروپای شرقی شد.

Perestroika را بعد از ماهها که بر سر زبانها بود "تغيير ساختار" ترجمه کردند که منظور تغيير ساختار نظام اقتصادی در سيستم کمونيسم بود که ظاهرأ به بن بست رسيده بود. Glasnost را بعد از کلمات مختلفی که برای ترجمه آن بکار رفت، مرتضی نگاهی روزنامه نگار ايرانی مقيم سانفرانسيسکو "فاش گوئی" ترجمه کرد که گمان دارم بيشتر از ديگر ترجمه ها به اصل معنی نزديک بود.

اما آنچه مرا در روز يکصد و بيست و پنجم بياد اين دو واژه می اندازد، نوشته ايست از ميخائيل گورباچف در روزنامه واشنگتن پست ديروز که در آن گورباچف مينويسد، همچنان که برای دنيای کمونيسم، يک Perestroika و تغيير ساختار لازم بود که در دهه ۱۹۸۰ گفتم و در آغاز کسی گوش نکرد، امروز در غرب نيز بگونه ای "تغيير ساختار" اقتصادی لازم است. نه اينکه منظور واژگون سازی نظام کاپيتاليسم و سرمايه داری باشد، اما بايد انحراف مسير سيستم سرمايه داری را در چند ساله گذشته تصحيح کرد.

گورباچف می گويد، بعد از شکست سيستم اقتصادی کمونيسم، در غرب گروهی اين شکست را پيروزی خود تلقی و تعبير کردند و در نتيجه مست از باده پيروزی نقش فاتحان بی قيد و بندی را بازی کردند که همه ضامن های نظارت و مراقبت در يک سيستم سرمايه داری را ناديده گرفتند. گورباچف می گويد آنها با اين استدلال که اين سيستم خودش خودش را تصحيح ميکند و هيچ مراقبت و نظارتی لازم ندارد، منفع سرشار و باد آورده سالهای متعاقب سقوط کمونيسم و جهانی شدن اقتصاد را تنها به قشر کوچکی در جوامع خود منتقل کردند و در اين تقسيم سهمی برای طبقه متوسط و طبقه فقير که اکثريت جوامع را تشکيل ميدهند قائل نشدند.

از اين رو بناگهان ميليونرها و ميلياردهای يکشبه سر برون آوردند و بقيه بهتر که نشدند هيچ هر روز نيز به کاستی هاشان اضافه شد.
ميخائيل گورباچف معتقد است، اين بی خبری سوار از حال پياده در غيبت يک سيستم نظارت و همراه با بی قيدی و لاابالی گری گروهی که خود را فاتح جنگی ميديدند که اعتبارش به آنان نميرسيد، بحران کنونی اقتصادی جهان را موجب شده و برای علاج آن به گونه ای Perestroika و "تغيير ساختار" نياز است که آدمهای خود اين جوامع بايد به ابتکار خود به آن دست زنند.

گورباچف در نوشته خود البته اشاره ای به Glasnost يا فاش گوئی نميکند که حتی در اجتماعات آزاد امروز نيز بايد اين واژه هم برای سياستمداران، هم برای توانمندان و هم برای رسانه های گروهی يکبار ديگر تعريف شود. چون بدون "فاش گوئی" نمی توان ساختار را شناخت تا در پی طرحی برای تغيير ساختار بود.

XS
SM
MD
LG