لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۱۲:۱۲

گزارش فیلم: «پسربچگی»؛ ۱۲ سال گذار عمر از کودکی به جوانی


گزارش فیلم پسربچگی
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:09:46 0:00

فیلم «پسربچگی» Boyhood با شرکت ایتن هاک و پاتریشیا ارکت، که زمستان گذشته، برای نخستین بار در جشنواره‌های ساندنس و برلین مطرح شد، فیلم یگانه‌ای است که هر چند ممکن است در سینماها فروش زیادی نداشته باشد، اما فیلمی است که به نظر منتقدها، به قدری اهمیت دارد که تاریخی خواهد شد، به عنوان یک فیلم یگانه.

فیلم Boyhood دوزاده سال عمر یک پسربچه و خانواده او، از دوران دبستان تا رسیدن به سن بلوغ، را دنبال می‌کند. جدای داستان فیلم و مسائل عمده‌ای که درباره زندگی خانوادگی، تاثیر مدرسه و اجتماع و رنج و تردیدهای نوجوانی در این فیلم مطرح می‌شود، جذابیت اصلی این فیلم و یگانگی آن در این است که ساخت آن ۱۳ سال به طول انجامیده و کارگردان مبتکر، ریچارد لینکلیتر Richard Linklater در این مدت توانسته جمع هنرپیشه‌های برجسته ای که برای نقش‌های اصلی این فیلم گردهم آورده را حفظ کند. حاصل کار، تصویر شگفت‌انگیز گذر عمر و عبور زمان است برای این چهار انسان و اطرافیان آنها. تماشای مسن‌تر شدن هنرپیشه‌ها در فاصله زمانی کوتاه یک فیلم سینمایی، به این فیلم داستانی، یک بعد مستند هم بخشیده.

سناریست و کارگردان ریچارد لینکلیتر پس از نخستین نمایش جهانی فیلم Boyhood در جشنواره ساندنس، می‌گوید ساختن این فیلم دیوانگی محض بود، برای این که ایمان لازم داشت در همه دست‌اندرکاران، از هنرپیشه‌ها گرفته تا کادر فنی، و به خصوص در شرکت IFC که حاضر به سرمایه‌گذاری شد، کاری که از نظر اقتصادی معنی ندارد، چون هیچ شرکتی حاضر نمی‌شود ۱۲ سال برای برگشت سرمایه صبر کند. لینکلیتر ساخته شدن این فیلم در دنیای امروز را یک معجزه می‌داند.

لینکلیتر هر از چند گاهی، بازیگران اصلی را به تگزاس فرا می‌خواند برای فیلبمرداری فصلی از فیلم. در این مدت بخت با او یار بود که بلایی بر سر هیچکدام نیامد و هیچکدام کنار نکشیدند. ساخته شدن فیلم، شاید فقط یک معجره نبود، بلکه معجزه‌های متعدد بود. در فیلم‌هایی که صحنه‌های بچگی و نوجوانی شخصیت را نشان می‌دهند، معمولا از سه بازیگر برای نمایش کودکی، نوجوانی و بلوغ استفاده می‌شود، اما «الار کولترین Ellar Coltrane» پسرک تگزاسی که لینکلیتر او را در سال ۲۰۰۲ برای این فیلم انتخاب کرد، معجزه اصلی فیلم است، چون از پسربچه‌ای خوشرو و زرنگ به جوانی برازنده، ولی خوددار تبدیل می‌شود. دو بازیگر حرفه‌ای فیلم، ایتن هاک و پاتریشیا ارکت نقش پدر مادر میسن را بازی می‌کنند که وقتی فیلم شروع می‌شود، شاهد کشمکش طلاق آنها هستیم. هر یک از آنها از طریق ازدواج‌های مجدد، آدم‌های جدیدی به زندگی میسون و خواهرش وارد می‌کنند.

هنرپیشه ایتن هاک Ethan Hawke می‌گوید، اولین صحنه فیلمBoyhood را وقتی ۳۱ ساله بود، فیلمبرداری کردند و عملا طی ۱۲ سال بعد از آن، در حالی که بچه‌ها به تدریج بزرگ می‌شدند، هر سال یک فیلم کوتاه ساخته شد، و سرانجام، کل فیلم، از مونتاژ آن فیلم‌های کوتاه فراهم آمده.

بچه‌ها با مادرشان زندگی می‌کنند، که دو زناشویی ناکام دیگر را در طول فیلم، پشت سر می‌گذارد. پدر خانواده، هر از چند گاه یک بار به دیدن آنها می‌آید، ولی صادقانه تلاش می‌کند با فرزندانش رابطه برقرار کند. در یکی از صحنه‌های فیلم، او به آنها التماس می‌کند که رویدادهای زندگی خود را با او در میان بگذارند. ولی «میسن» هم شکایت متقابلی از پدرش دارد، چون فقدان رابطه، دو سویه است. پدر هم چیزی از زندگی خودش به فرزندان نمی‌گوید. نقش دختر خانواده را «لورلی Lorelei» دختر خود لینکلیتر بازی می‌کند.

در فیلم، صحنه‌های مربوط به زمان‌های مختلف، در پی هم می‌آیند، بدون اعلام قبلی. به قول تاد مک‌کارتی، منتقد نشریه تخصصی هالیوود ریپورتر، برای تماشاگر مدتی طول می‌کشد مستند نبودن این فیلم، خو بگیرد، از جمله به سبب بازی طبیعی و cinema-verite گونه بچه‌ها.

ریچارد لینکلیتر، در نشست مطبوعاتی جشنواره برلین، پس از نخستین اکران فیلم در اروپا، می‌گوید در آغاز، معماری کلی فیلم را در نظر داشت، ولی از آنجا که بین هر قسمت فیلم، تقریبا یک سال، گاهی ۹ ماه و گاهی هم ۱۸ ماه، فاصله می‌افتاد، همیشه فرصت زیادی داشت به صحنه یا فصل بعدی فیلم، فکرکند. با این حال «لینکلیتر» تاکید دارد که هدف او در فیلم Boyhood، نشان دادن زندگی معمولی است. قرار نبود این چهار انسان، عضو یک خانواده خارق‌العاده باشد، بلکه او می‌خواست خانواده‌ای عادی را نشان دهد. او می‌گوید برخلاف فیلم‌های معمول درباره بالغ شدن، قصد نداشت بزرگترین یا مهم‌ترین لحظه‌های عمر شخصیت‌ها را نشان دهد.

محور فیلم، بلوغ تدریجی میسن است و یک جنبه شوق انگیز آن، به قول اوئن گلیبرمن، منتقد هفته نامه پرتیراژ Entertainment Weekly در این است که هیچکس از جمله خود کارگردان نمی‌توانست پیش‌بینی کند که میسن به چه جور آدمی تبدیل می‌شود. بازیگر الار کولترین به تدریج شخصیت خودش را در شخصیت داستانی‌اش ادغام می‌کند. شخصیت میسن، از دید این منتقد، خیلی شبیه شخصیت‌های اصلی فیلم‌های دیگر لینکلیتر است -- آدمی است که می‌تواند از زندگی لذت ببرد، بدون اینکه کار خاصی بکند. از جمله پیام‌های فیلم هم به نظر گلیبرمن، این است که بی‌انضباطی و باری به هرجهت گذراندن عمر، یک خاصیت دوره جوانی است و پدر و مادرها نباید برای تحمیل انضباط به بچه‌ها زیادی سخت بگیرند.

یکی از نکته‌هایی که منتقدها مطرح کرده‌اند، طولانی بودن فیلم است. اما بعضی می‌گویند برای فیلمی به این بلندپروازی، که می‌خواهد ۱۳ سال عمر یک خانواده را خلاصه کند، دو ساعت و ۴۰ دقیقه زیاد نیست. اما اصرار لینکلیتر بر پرهیز از احساساتی گری و ملودرام، باعث می‌شود که بعضی صحنه‌های فیلم کشدار جلوه کنند. اما لینکلیتر برخلاف جهت فیلم‌های کودک محور معروف، مثلا کارهای معروف فرانسوا تروفو، از جمله ۴۰۰ ضربه، پیش می‌رود، چون در فیلم Boyhood از حرکات افراطی و عاقبت‌های تراژیک، خبری نیست.

اریک کان، منتقد نشریه تخصصی سینمای مستقل، ایندی وایر، می‌نویسد کلید فیلم Boyhood در کوچک بودن قصه آن است. هر چند خود پروژه از نظر دامنه آن، پروژه بزرگی است، ولی همیشه حماسه‌ای فروتن و بی‌ادعا باقی می‌ماند. تاد مک‌کارتی در هالیوود ریپورتر که فیلم «پسربچگی» را در جشنواره برلین دیده، می‌نویسد فیلم پر است از صحنه‌های فراموش نشدنی، ولی چند جای فیلم، چندان تاثیرگذار نیست. او عقیده دارد که طول فیلم به محتوای آن می‌پرازد و در پایان آن، تماشاگر با حس غنی از تجربه‌ای پرارزش، سالن را ترک می‌کند. حاصل کار، به نظر این منتقد، از آنچه می‌شد منطقاً انتظار داشت، به مراتب بهتر است. اوئن گلیبرمن هم موافق است که فیلم کمی طولانی و کشدار است ولی نوشته با این حال، همچنان یک حماسه خودمانی و راضی کننده، باقی می‌ماند.

لینکلیتر فرصت یافته به موضوع تغییرهای کوچک وغیرمحسوس آدم‌ها بپردازد، در اثر گذشت زمان. «میسن» پسرک محور فیلم، با بالارفتن سن اش، به تدریج، از تجربه‌های زندگی برای گسترش آگاهی‌اش استفاده می‌کند. یکی از جاذبه‌های فیلم پسربچگی، آدم‌های جانبی هستند که بستر و زمینه‌ای فراهم می‌کنند برای تعریف مسیر رشد شخصیت میسن.

تنها فیلمی که در تاریخ سینما می‌تواند اندکی با Boyhood قابل مقایسه باشد، ، سری مستندهای Up است که مایکل اپتد Apted، هنرمند انگلیسی ساخته و همچنان هم می‌سازد، در باره نوزادهای متولد دهه ۱۹۶۰، که هر هفت سال یک بار، در فیلم جدیدی آخرین تحولات زندگی آنها را نشان می‌دهد. ولی آن فیلم‌ها، مستند بودند در باره آدم‌های واقعی، در حالی که فیلم لینکلیتر یک اثر داستانی است.

فیلم Boyhood همچنین یادآور سه گانه Before از خود ریچارد لینکلیتر است با شرکت ایتن هاوک و جولی دلپی، که به فاصله ۱۰ سال از یکدیگر ساخته شده‌اند. در فیلم اول، «قبل از طلوع» آنها دو جوان دانشجو هستند در اروپا که شبی را اتفاقی در وین در کنار هم می‌گذرانند. در فیلم دوم، قبل از غروب، دو انسان بالغ هستند که تجربه عشق و ازدواج و مسئولیت‌ها را پشت سر گذاشته‌اند و دست آخر، در فیلم پیش از نیمه شب، آنها زن و شوهری هستند با بچه‌های دانشگاهی.

شخصیت‌های اصلی در فیلم‌های لینکلیتر این ویژگی را دارند که زیادی احساساتی نمی‌شوند و از روی احساسات، دست به حرکات عجیب وغریب نمی‌زنند. برای همین، فیلم‌های او از فراز و نشیب‌های رایج در سینمای داستانی، کمتر بهره دارند، هر چه باشد، او کارش را با فیلم Slacker شروع کرد که در آن جوان‌های علاف، در باره چیزهای بی معنی، پرحرفی می‌کردند.

در Boyhood بعضی حوادث بالقوه عمده در زندگی آدم‌ها، به سرعت می‌گذرند در حالی که گاه کوچکترین لحظات می‌توانند گویا باشند و خاطره انگیز -- مثلا سوء ظن خواهر و برادر به وجود رابطه پنهانی میان پدرشان با دوست موسرخ اش، یا یا شرم حضور سامانتا، دختر خانواده، وقتی پدرش تلاش می‌کند در باره نخستین رابطه عشقی‌اش از او حرف بکشد، یا تحکیم پیوند میان پدر و پسر وقتی هر دو در باره پایان مجموعه سینمایی جنگ ستارگان نظر مشابهی دارند، یا نومیدی عظیم «میسن» از فروش رفتن ماشین سیاهرنگ پدر که وعده شده بود به او داده شود.

در کنار این لحظات کوچک، فیلم Boyhood به حوادث و شخصیت‌های عمده در زندگی اعضای خانواده هم بی‌اعتنا نیست، مثلا معلم شدن مادر، با بازی پاتریشیا ارکت، یا تبدیل شدن همسران دوم و سوم مادر به آدم های دائم الخمر بی‌مبالات و آزارگر، یا جذابیت والدین پیر همسر دوم پدر، که علیرغم تعصب مذهبی و علاقه به گردآوری اسلحه های خطرناک، همچنان برای بچه ها دوست داشتنی هستند.

سرانجام، پیام فیلم در باره همه لحظات زندگی است، لحظات ریز و درشت، انگار ریچارد لینکلیتر می‌خواهد بگوید ما درطول زندگی به این دلیل به آنچه هستیم تبدیل می‌شویم که می‌گذاریم لحظه‌های کوچک، زندگی ما را شکل دهند.

XS
SM
MD
LG