خبرگزاری فرانسه در مقالهای به مقوله ازدواج در ایران پرداخته و مینویسد: مهناز از جمله زنان ایرانی است که به خاطر فشارهای موجود در یک جامعه محافظهکار که به عشق به عنوان یک مؤلفه مهم در ازدواج نمینگرد، در سن پائین ازدواج کرد، اما اکنون طلاق گرفته است.
آرتور مکمیلان، نویسنده مقاله بر این باور است که تعداد زنان ایرانی که اینگونه ازدواج کرده بودند و اکنون طلاق گرفتهاند، رو به افزایش گذاشته است.
مهناز که هم اکنون مجرد است، وقتی به ازدواج شکست خورده هفت سال پیش خود با اندوه مینگرد، پدر و مادرش را مقصر این ازدواج تحمیلی نمیداند. او ۲۱ ساله بود و احترام به احساساتش، در معادله ورود به زندگی زناشویی جایی نداشت، زیرا والدینش از او میخواستند که به این ازدواج تن دهد.
مهناز در این باره میگوید «بسیار جوان بودم و نمیدانستم که چه میکنم. از همان دفعه اولی که والدین شوهرم را دیدم احساس بدی، سراسر وجودم را گرفت.»
او در ادامه میگوید از همان ابتدا بین او و شوهرش، رابطه احساسی وجود نداشت که بتواند در آینده رشد کند.
تجربه شکست زندگی زناشویی مانند تجربه مهناز این روزها مساله متداولی شده است. سال گذشته نرخ متوسط طلاق در ایران به بیش از ۲۱ درصد رسید، که این نرخ در شهرهای بزرگ فراتر از این است. از هر سه ازدواج ثبت شده در تهران یکی به شکست منجر میشود؛ این آمار در شمال تهران که معمولاً افراد ثروتمند در آن سکونت دارند، نرخ طلاق بیش از ۴۰ درصد است.
دلایل رسمی که برای طلاق در ایران عنوان می شوند عبارتند از: نبود عشق و محبت بین زوجین، دخالت خانوادههای عروس و داماد، اعتیاد به مواد مخدر و خشونتهای خانگی.
خبرنگار خبرگزاری فرانسه در ادامه مقاله خود مینویسد، در حالی که خیلی از جوانان تقصیر را بر گردن آداب و رسوم اجتماعی میاندازند، خانوادههای مذهبی علت افزایش نرخ طلاق را در تهاجم فرهنگی غرب که ارزشهای اسلامی را کمرنگ کرده، میبینند.
برپایه یک گزارش از مرکز تحقیقات مجلس که در خردادماه منتشر شد، حدود ۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران، دوست پسر داشته و حتی برخی از آنها «تماس جنسی» داشتند.
فشار بر روی آنهایی که در محدوده سن ازدواج هستند، وفق دادن خود با نُرم جامعه خفهکننده است.
خبرگزاری فرانسه به نقل از فرشته، ۲۸ ساله، که حدود دو سال است با دوست پسرش امیر ارتباط دارد، میگوید «من برخی اوقات بیشتر از آن که به فکر خودم باشم، به فکر والدینم هستم.»
زیر نظر چشمان فضول
در نگاه اول، در ایران یافتن عشق بمانند بقیه جاهای دنیا دشوار است. دختران و پسران یا با هم به کافی شاپ، سینما یا رستوران رفته، یا این که در مهمانی همدیگر را ملاقات میکنند؛ و مانند بقیه کشورهای دنیا، علیرغم تلاش فراوان دختران و پسران برای یافتن شخص مورد نظرشان، سختی میکشند.
آشنایی با یکدیگر تنها یکی از مراحل این تشریفات پیچیده است. در بستر این تشریفات، دخالت ریشهدار والدین به چشم میخورد؛ ما از کشوری سخن میگوئیم که حتی جوانان مجرد هنوز در خانه پدر و مادر خود زندگی میکنند.
این مساله موجب شده بسیاری از دختران و پسران به دنبال جایی برای ملاقات با یکدیگر، که به دور از «چشمان فضول» باشد بگردند؛ مثلا پارکها مکان مناسبی برای خلوت کردن دختران و پسران به نظر میآیند.
نقش اینترنت در یافتن شخص مناسب برای دختران و پسران در ایران مؤثر است.
آشنایی فرشته با امیر، پس از ارسال درخواست دوستی در فیسبوک آغاز شد. وقتی از امیر پرسیدم که پس از دو روز چت کردن با فرشته، او را همانگونه که تصور میکردی یافتی؟ با پررویی پاسخ داد «نه، بلکه بهتر.»
علیرغم این که فرشته ۶ سال از میانگین سنی دخترانی که در ایران ازدواج میکنند بزرگتر است، اما هنوز حاضر به ازدواج نیست و میگوید «به زمان بیشتری نیاز دارم، هنوز چیزهای زیادی هست که میخواهم انجام دهم.»
موضوع هزینههای ازدواج، تن دادن به این کار را بسیار دشوار کرده است. مساله تحریمهای فلجکننده و افزایش تورم، هزینه برگزاری مراسم را بالاتر برده، بطوری که مثلاً امیر میگوید «برگزاری مراسم به شکل مسخرهای گران است.»
با وجود تبلیغات حکومتی برای فرزندآوری بیشتر، سن ازدواج در ایران بالا و بالاتر میرود، و بسیاری از دختران و پسرانی که با هم زندگی میکنند، نه به دنبال رسمی کردن ازدواج هستند و نه به دنبال فرزندآوری.
آرتور مکمیلان، نویسنده مقاله در ادامه از مینا، خانم ۳۲ سالهای که بیش از ۹ سال است با دوست پسرش زندگی میکند و نه به دنبال ثبت ازدواج است و نه به دنبال بچهدار شدن، نقل میکند «این دو مساله مناسب من نیست.»
اگر چه پدرام و مینا جدا از هم زندگی میکنند، اما آپارتمان مشترکی هم دارند. این مساله علیرغم متداول شدنش در ایران، اما هنوز مورد قبول اکثریت جامعه واقع نشده است.
سنت هنوز هم بنیان جامعه ایرانی است، اما روابط جنسی خارج از ازدواج رسمی، به واقعیتی تبدیل شده که مسوولان نظام جمهوری اسلامی هم به آن اذعان دارند.
راه حل مسوولان درباره این پدیده، تسهیل «صیغه» است، راه حلی که به باور نویسنده مقاله، «در جامعه نخ نما شده است.»
برای مهناز، زندگی مشترک ورای ازدواج، راه حل خوبی است.
----------------------------
برگردان فارسی اين مقاله تنها به جهت اطلاعرسانی منتشر شده و نظرات بيان شده در آن، الزاماً بازتاب ديدگاه صدای آمريکا نيست