لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۱۹:۰۹

درخشش زنان در المپیک:‌ سرخوش باید بود یا سوگوار؟


سارا عطار؛‌ قهرمان دوی سعودی
سارا عطار؛‌ قهرمان دوی سعودی

شیرینی پیروزی زنان در عرصه های گوناگون، و درآن میان المپیک،‌ با تلخی تعصب کورکورانه مذهبی و ظاهر بینیهای کوته فکران،‌ به تلخی می نشیند.

هنگامی که غرب دنیا در خواب ناز بود،‌ دونده سعودی ـ سارا عطارـ قهرمان دوی ۸۰۰ متر شد. المپیک لندن نمایش غیررسمی بازی و قهرمانی زنان است. خبرنگاران ورزشی نام این بازیها را نیروی زنانه نهاده اند.

آنها که باور دارند دخترانی چون عطار قهرمانند- چنانکه به واقع هستند- شاید غافلند از القابی که برخی هم میهنانش به آنها او داده اند. در توییتر او و ورزشکار هم میهنش را فاحشگان المپیک نام نهاده اند. شرایطی که این دختران باید در میهنشان با آن مواجه شوند، دور از شأن قهرمانی است.

دولت عربستان سعودی از حضور زنان در مسابقات المپیک بهره می برد تا کوس آزادی زنان را سردهد و باد پیشرفت به غبغب اندازد.

سالها پیش سخن از استفاده ابزاری از زنان می رفت. از بهره ای که به ناروا از آنان می بردند؛‌ در تبلیغات،‌ سینما و حتی ورزش. این روزها،‌ سالها بلکه دهه ها پس از جنبش آزادی زنان و حضور آنها در عرصه های سیاسی و اجتماعی، انتقادهایی که از زنان می شود، گاه به سطحی سخیف تنزل می کند.

وقتی هیلاری کلینتن نماینده سنای آمریکا بود، مرتب از شیوه پوششش انتقاد می شد. می گفتند لباسهایی انتخاب می کند که او را چاقتر نشان می دهد. می نوشتند باید صورتش را جراحی پلاستیک کند. اکنون که وزیر امورخارجه است، می نویسند چهره اش خسته و گونه هایش پژمرده است. چرا موهایش را کوتاه نمی کند…آنچه شاید کمتر از آن سخن می رود، آن است که وی یکی از موفقترین وزرای خارجۀ آمریکا بوده و بیش از هر همتای آمریکایی خود سفر کرده است.

این روزها نوبت دختران و زنانی است که در مسابقات المپیک رقابت می کنند. شاید بتوان نام قدرتی را که این زنان در رقابتها نشان داده اند، قدرتی کاذب نهاد. کاذب نه از آن روی که جسم یا اراده شان ضعیف است؛‌بلکه از حیث برخوردی که دنیا با آنها می کند.

خواه محدودیتهای متعصبانه ی دین انگیخته باشد یا ظاهربینی که ریشه در کوته فکری دارد، ایرادهای آزارنده ای که به زنان گرفته می شود، موجب انحراف افکار از تمرکز بر اصالت کوششها و دستاوردهای زنان موفق است. با این وصف،‌ اندک نیست شمار زنانی که در پهنه ورزش،‌ هنر یا سیاست، متهورانه این گونه ایرادها را به جان می خرند و می درخشند.

لولو جونز‌ـ‌ قهرمان آمریکایی دوی با مانع ـ از سوی مطبوعات آمریکایی، بیش از حد سکسی خوانده شده، از ‌آلیسون شمیت که شناگر برنده مدال طلاست اما،‌ انتقاد شده که چرا به اندازه لازم سکسی نیست. رسانه های غربی آنقدر از آرایش موی گبریل داگلاس‌ ـ قهرمان سیاهپوست ژیمناستیک‌ ـ ایراد گرفته اند که گویی توانایی وی در انجام حرکاتی که از فرط دشواری ناممکن به نظر می رسند،‌ فراموش شده است. سرینا ویلیامز نیز به خاطر شیوه رقصش در مسابقات قهرمانی تنیس ویمبلدون چنان سرزنش شد که مهارت غربیش در پرتاب توپ با راکت کمتر مورد توجه قرار گرفت.

بدیهی است که بتی فریدان و دیگر زنانی که آغازگر مطالبه حقوقی فراتر برای زنان بودند،‌ از منتقدان ظاهر زنان درخواست نکردند که بر ظواهر امر چنان تکیه کنند که ضمیر و ذهن زنان از یاد برود. این،‌ نه زیاده طلبی زنانه است و نه از مظاهر فمینیسم. این تنها دعوتی است به گریز از اندک بینی هایی که ظاهر زنان را معیار و سنجه ی کاستی یا کمالشان می پندارند.

گویی قوانینی ناننوشته یا عرفی حاکم؛ به زنان و دختران فرمان می دهد که جذاب باشند،‌ اما نه خیلی، پیروزیشان را جشن بگیرند، اما تنها به شیوه ای همه پسند، و موی خویش را به گونه ای بیارایند که مطلوب اکثریت باشد. کدام اکثریت؟ و چگونه می توان عقیده عام را ارزیابی کرد؟‌ این دیگر به عهده خود زنان است لابد.

می گویند زنان حضوری قوی در میادین گوناگون دارند؛ از ورزش گرفته تا سیاست. اجازه رقابت دارند که خود از مظاهر قدرت است. واکنش به این ادعا شاید این باشد که قدرت، نه در نفس رقابت؛ که در رقابت بدون پیش شرط و مؤاخذه است.

آنچه برخی ابعاد کمیک این داستان را تراژیک می کند، آن است که اغلب منتقدانِ ظاهر و چهره و پوشش زنان، هم جنس خودشانند. از شکل زنان ورزشکار آمریکایی بیش از آن سخن به میان می آید تا از این واقعیت که شمار زنانی که امسال در رقابتهای المپیک نماینده ایالات متحده هستند، بیش از مردان آمریکایی است.

بسیاری از زنان ورزشکار معتقدند که همجنسانشان از آنها حمایت نمی کنند و کم نیستند زنان روزنامه نگار یا منتقدی که بیش از تمرکز بر مبانی واقعی کوشش و رقابت، به تخریب یکدیگر و زنان دیگری از قبیل ورزشکاران حرفه ای مشغولند.

قصه پیشرفت و پیروزی زنان در عرصه های گوناگون، قصه ای شیرین است که گاه پایانی خوش دارد و گاه، پایان ناخوش آن، چون رفتاری که افراطیونی در عربستان سعودی با زنان ورزشکار خود می کنند،‌ از هر زهری تلختر است.

قهرمان شانزده ساله عرب المپیک باید به کشورش بازگردد؛‌ جایی که اجازه ندارد رانندگی کند یا حتی خانه را بدون اجازه یک مرد ترک کند. تهور بی بدیلش در مسابقات المپیک لندن، در کنار قهرمانی،‌ برایش نسبت هجو فحشا را هم به همراه داشته است.

او و بسیاری دیگر از زنان جهان،‌ سرخوش از درخششهایی این چنین باشند یا سوگوار القابی آن چنان؟

XS
SM
MD
LG