در کشوری که حقوق زنان اغلب نادیده گرفته میشود، صنعت نوپای بازی های کامپيوتری پاکستان در حال شکستن موانع جنسیتی است. به عنوان مثال، در دو شرکت تازه راه اندازی شده در لاهور، مردان و زنان جوان در کنار هم کار می کنند و از پاره ای از مزایای اين صنعت ميليارد دلاری بین المللی برخوردار می شوند.
پردرآمدترين بازی روی تلفن همراه می تواند روزی ۳ ميليون دلار درآمد ناخالص داشته باشد.
کارآفرینان جوان پاکستانی، مانند بابر احمد، امیدوارند با شرکت در اين روند پول ساز سهمی برای خود کسب کنند. در حالی که زنان و مردان را نيز در محل کار گرد هم می آورند -- سناریوی بعیدی که در فضای محافظه کار پاکستان به عقيده بابر برای توسعه خلاقيت بسیار مهم است.
بابر احمد، مدير عامل شرکت «ماينداستورم» Mindstorm ، در اين باره گفت، «هر فردی که بر روی محصولی کار می کند چیزی از خود به آن می افزاید، چیزی به محصول به ارمغان می آورد، و از آن زاویه، تنوع و گوناگونی بسيار مهم است. این واقعا دامنه و چشم انداز آنچه که شما می خواهيد به بازار بياوريد را، افزایش می دهد.»
در شرکت بازی های کامپيوتری ورپلی WeRPlay، که هم اين گونه بازی ها را بوجود آورده و هم به تعمير آنها می پردازد، نسل شهری تحصیل کرده جوانی در حال شکستن تمام هنجارهای حاکم بر محيط کار است.
تکنيسین کنترل مرغوبيت کالا، ماریا خان، می گوید مدیر عامل جوان شرکت ورپلی، محسن افضل، با زنان به طور برابر رفتار میکند.
او گفت، «شما دختران بسياری در اينجا می ببینید، و شما بسياری از پسران را می بينيد که تحت نظر دختران کار می کنند. علت اين امر آن است که محسن افضل به جنسيت شما کاری ندارد، به سن و سال شما هم توجه نمی کند، يا اينکه پيش از اين چقدر تجربه داشته ايد. تنها چيزی که برای او اهميت دارد اين است که شما چقدر نسبت به کارتان متعهد هستيد. او شما را برای ميزان تعهدی که نشان می دهيد استخدام می کند.»
اما در حالی که اين صنعت موفق به شکستن برخی از موانع در داخل شده، نفوذ پيدا کردن به بازار های بين المللی بازی های کامپيوتری را بسی دشوار تر می يابد.
بابر احمد از شرکت ماينداستورم می گويد، «اگر من بروم و خودم را اينگونه معرفی کنم، که سلام، من از يک شرکت مستقر در پاکستان می آيم، از همان سين سلام، درها مطلقا برويم بسته می شود. اما اگر وارد اتاق بشوم و بگويم، من فارغ التحصيل دانشگاه استانفورد هستم و يک شرکت موفق بازی های کامپيوتری را در اين طرف و آنطرف اداره می کنم آنها به من گوش خواهند کرد. من ديگر حتی از اينکه شرکتم در کجا قرار دارد حرفی نمی زنم. همينکه شما خود را به عنوان يک شرکت کم هزينه، مستقر در آسيا، معرفی کنيد، ناگهان سرها به طرف شما برمی گردند، و همه می گويند، اوه، چه چيز خوبی است.»
خوشبختانه برای هر دو شرکت، که بازی های بین المللی محبوبی تولید کرده اند، مصرف کننده علاقه ای ندارد بداند که بازی ها از کجا می آيند. آنها فقط می خواهند سرگرم شده و از بازی لذت ببرند.
پردرآمدترين بازی روی تلفن همراه می تواند روزی ۳ ميليون دلار درآمد ناخالص داشته باشد.
کارآفرینان جوان پاکستانی، مانند بابر احمد، امیدوارند با شرکت در اين روند پول ساز سهمی برای خود کسب کنند. در حالی که زنان و مردان را نيز در محل کار گرد هم می آورند -- سناریوی بعیدی که در فضای محافظه کار پاکستان به عقيده بابر برای توسعه خلاقيت بسیار مهم است.
بابر احمد، مدير عامل شرکت «ماينداستورم» Mindstorm ، در اين باره گفت، «هر فردی که بر روی محصولی کار می کند چیزی از خود به آن می افزاید، چیزی به محصول به ارمغان می آورد، و از آن زاویه، تنوع و گوناگونی بسيار مهم است. این واقعا دامنه و چشم انداز آنچه که شما می خواهيد به بازار بياوريد را، افزایش می دهد.»
در شرکت بازی های کامپيوتری ورپلی WeRPlay، که هم اين گونه بازی ها را بوجود آورده و هم به تعمير آنها می پردازد، نسل شهری تحصیل کرده جوانی در حال شکستن تمام هنجارهای حاکم بر محيط کار است.
تکنيسین کنترل مرغوبيت کالا، ماریا خان، می گوید مدیر عامل جوان شرکت ورپلی، محسن افضل، با زنان به طور برابر رفتار میکند.
او گفت، «شما دختران بسياری در اينجا می ببینید، و شما بسياری از پسران را می بينيد که تحت نظر دختران کار می کنند. علت اين امر آن است که محسن افضل به جنسيت شما کاری ندارد، به سن و سال شما هم توجه نمی کند، يا اينکه پيش از اين چقدر تجربه داشته ايد. تنها چيزی که برای او اهميت دارد اين است که شما چقدر نسبت به کارتان متعهد هستيد. او شما را برای ميزان تعهدی که نشان می دهيد استخدام می کند.»
اما در حالی که اين صنعت موفق به شکستن برخی از موانع در داخل شده، نفوذ پيدا کردن به بازار های بين المللی بازی های کامپيوتری را بسی دشوار تر می يابد.
بابر احمد از شرکت ماينداستورم می گويد، «اگر من بروم و خودم را اينگونه معرفی کنم، که سلام، من از يک شرکت مستقر در پاکستان می آيم، از همان سين سلام، درها مطلقا برويم بسته می شود. اما اگر وارد اتاق بشوم و بگويم، من فارغ التحصيل دانشگاه استانفورد هستم و يک شرکت موفق بازی های کامپيوتری را در اين طرف و آنطرف اداره می کنم آنها به من گوش خواهند کرد. من ديگر حتی از اينکه شرکتم در کجا قرار دارد حرفی نمی زنم. همينکه شما خود را به عنوان يک شرکت کم هزينه، مستقر در آسيا، معرفی کنيد، ناگهان سرها به طرف شما برمی گردند، و همه می گويند، اوه، چه چيز خوبی است.»
خوشبختانه برای هر دو شرکت، که بازی های بین المللی محبوبی تولید کرده اند، مصرف کننده علاقه ای ندارد بداند که بازی ها از کجا می آيند. آنها فقط می خواهند سرگرم شده و از بازی لذت ببرند.