لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۰۸:۲۲

کارگردان فیلم "باباجون": کسی فکر نمی‌کرد داستان خانواده ما، فیلم جذابی بشود


یووال دلشاد، کارگردان فیلم باباجون با بازیگر نوجوان فیلم گفت و گو می کند.
یووال دلشاد، کارگردان فیلم باباجون با بازیگر نوجوان فیلم گفت و گو می کند.

بابا جون نخستین فیلم فارسی زبان سینمای اسرائیل است؛ اثری از یووال دلشاد، کارگران ایرانی تباری که در تل آویو زندگی می‌کند. این فیلم، داستان مهاجرت یک خانواده ایرانی یهودی به اسرائیل است و محور اصلی آن دشواری‌های رابطه پدر و پسری است که در محیط تازه با مشکلات مختلفی مواجه می‌شوند.

اکران بابا جون با واکنش‌های مثبتی در جشنواره‌های جهانی همراه شده و این فیلم نماینده امسال سینمای اسرائیل در اسکار است . بهنود مکری گفتگویی داشته با یو وال دلشاد که در تلویزیون بخش فارسی صدای آمریکا پخش شد ، متن زیر نسخه نوشتاری این گفتگو است.

یووال دلشاد، با سپاس از اینکه با ما در لس آنجلس همراه هستی، لطفا توضیح بده که چرا به سراغ این داستان رفتی، چرا تصمیم گرفتی این فیلم را بسازی؟

راستش را بخواهید، پسری که در "باباجون" می بینید خودم هستم، این فیلم داستان زندگی من است، خواستم دشواری‌هایی که در دوران نوجوانی داشتم به تصویر بکشم، برای همین هم باباجون را ساختم.

درباره خانواده خود توضیح بده، چه زمانی به اسرائیل مهاجرت کردید ؟

پدر و مادرم در شیراز متولد شدند، آنها پیش از انقلاب ایران به اسرائیل مهاجرت کردند. دلشادها خانواده بزرگی هستند که همگی از ایران رفتند، نیمی از آنها در اسرائیل هستند و نیمی دیگر در نیویورک و لس‌آنجلس زندگی می‌کنند.

درباره کودکی خود توضیح بده، کجا بزرگ شدی، چه خاطراتی از آن دوران داری ؟

من در روستای کوچکی در اسرائیل بزرگ شدم، درست مثل همین روستایی که در باباجون می‌بینید. همه اهالی این روستا ایرانی بودند، میتوانم بگویم یک روستای ایرانی بود. بعضی وقتها اقوام و فامیل از ایران یا لس‌آنجلس به ما سر می‌زدند، خیلی جالب بود، همه فارسی صحبت می‌کردند و از این طریق با زبان فارسی آشنا شدم. من مثل یک اسرائیلی بزرگ شدم ولی با فرهنگ و سنت‌های ایرانی هم آشنا هستم و به نظرم یکی از بهترین فرهنگ‌های دنیاست.

ساختن فیلمی درباره خودت سخت نبود؟ مشکلی با این موضوع نداشتی ؟

کار خیلی سختی بود چون در یک فیلم سینمایی نمی‌شود به تمام جزئیات پرداخت و زندگی کامل را به تصویر کشید، باید گذشته را به دقت مرور کرد و روی قسمت‌های محدودی متمرکز شد؛ یعنی بخش‌هایی که می‌شود با استفاده از آن داستانی را که داری منتقل کنی. پیام اصلی من آزادی انتخاب بود و چهارچوب فیلم بر این اساس شکل گرفت.

درباره بازیگران فیلم توضیح بده، بر چه اساسی آنها را انتخاب کردی، به ویژه نوید نگهبان و فریبرز داودیان یعنی بازیگرانی که در لس‌آنجلس هستند ، آنها چطور به این مجموعه ملحق شدند ؟

مشاورتولید خوبی داشتم و از او خواستم تا بهترین بازیگران ایرانی که می‌شناسد به من معرفی کند. در اسرئیل بازیگران ایرانی زیادی نداریم یا اینکه در حدی نبودند که بشود از آنها استفاده کرد. نمیخواستم از بازیگرانی استفاده کنم که مجبور باشیم به آنها زبان فارسی یاد بدهیم، در ضمن میخواستم بتوانند با داستان رابطه برقرار کنند و پیام فیلم را درک کنند. خوشبختانه بازیگران خوبی پیدا کردیم. با نوید نگهبان از طریق اسکایپ گفتگو کردم، کلی گپ زدیم و متوجه شدم زندگی ما شباهت‌های زیادی به هم دارد، یعنی او هم در گذشته مشکلات فراوانی داشته و خلاصه داستان را درک می‌کند، حتما می‌دانید که وقتی خانواده‌های ایرانی به کشورهای دیگه مهاجرت می‌کنند، کم و بیش مشکلات یکسانی دارند، فرقی ندارد که مثلا به استرالیا، سوئد یا آلمان بروند، در هر شهر و کشوری با دشواری‌های مشابهی مواجه هستند؛ مثلا تفاوت نسلها؛ قدیمی‌ترها میخواهند فرهنگ و زبان اصلی را حفظ کنند ولی جوانها توجه کمتری به این موضوع دارند و می‌خواهند در کشور جدید زندگی تازه‌ای را شروع کنند.

نوید نگهبان و فریبرز داودیان بهترین بازیگرانی هستند که می‌توانستم برای بازی در این فیلم انتخاب کنم؛ آنها فوق العاده بودند، از این بهتر نمی‌شد.

ولی آنها بازیگران موفقی هستند، در فیلم‌ها و سریال‌های زیادی بازی کردند، از طرفی این اولین فیلم داستانی است که ساختی ، یعنی تجربه زیادی نداری ، چطور آنها را راضی کردی که در "باباجون" بازی کنند ، کار راحتی بود ؟

دوست ندارم از لفظ راضی کردن استفاده کنم، درباره این فیلم صدق نمی‌کند؛ ما با هم صحبت کردیم، داستان زندگی خودم را تعریف کردم و به آنها گفتم چرا قصد دارم این فیلم را بسازم، چه انگیزه‌ای دارم. وقتی بازیگری به داستان فیلم علاقه داشته باشد، کارها به سرعت انجام می‌شود و همه چیز به خوبی پیش می‌رود. نوید نگهبان خیلی زود با داستان رابطه برقرار کرد. حتمأ می‌دانید که او همراه با خانواده ایران را ترک کرد، به لس‌آنجلس رفت و همین سختی‌ها را تجربه کرد. او شخصیت‌های داستان را کاملا می‌فهمید. به نظر من این خیلی جالب است که ایرانی‌ها هر جایی که باشند احساسات و عواطف مشترکی دارند و یکدیگر را درک می‌کنند. نوید و فریبرز هم شور و اشتیاق زیادی برای بازی در باباجون داشتند و به اسرئیل سفر کردند.

اشاره کردی که باباجون داستان زندگی خودت است ، یعنی بخشی از دوارن کودکی خود را به تصویر کشیده‌ای ، درباره بازیگر نوجوانی که نقش تو را بازی کرد توضیح بده، چطور او را انتخاب کردی ؟

او یکی از شخصیت‌های محوری فیلم است، طبیعی است که دقت و وسواس زیادی در این مورد داشتم؛ بیش از دویست بازیگر را امتحان کردم تا در نهایت آشر آورامی انتخاب شد. همراه با شارون ناظریان که یکی از تهیه کننده‌های فیلم است برای انتخاب صحنه‌های فیلمبرداری به روستای خودم رفتیم، برای اولین بار آشر را در این روستا دیدم، بازیگر نبود و هیچ تجربه سینمایی نداشت، ولی یک حسی بهم میگفت که همین پسر را انتخاب کنم. هنوز باورش برای خودم سخت است، اصلا فکر نمی‌کردم بازیگر اصلی را در روستای خودم پیدا کنم، آنهم پسری که اصلاتجربه بازیگری ندارد. ما فقط دو ماه فرصت داشتیم و باید او را برای مهترین نقش فیلم آماده می‌کردیم، کار ساده‌ای نبود ولی آشر به خوبی از انجامش بر آمد، انتخاب خوبی بود.

خانواده خودت مشکلی با ساخت این فیلم نداشتند؟ به هر حال آنها هم بخش مهمی از داستان هستند، آنها چه واکنشی داشتند ؟

برخورد خوبی داشتند؛ در ابتدا وقتی سناریو را خواندند، کمی تعجب کردند، مطمئن نبودند که داستان زندگی خانواده ما می‌تواند چه جذابیتی برای سایرین داشته باشد، شاید زیاد این موضوع را جدی نگرفتند، ولی وقتی برای اولین بار فیلم را تماشا کردند خیلی خوشحال شدند، به ویژه مادرم؛ او وقتی متوجه شد که فرهنگ و سنت‌های ایرانی بخش مهمی از فیلم است خیلی خوشحال شد؛ متوجه شدم وقتی فیلم را تماشا می‌کند به گذشته برگشته و یاد خاطرات قدیم افتاده است؛ مثلا صحنه‌ای از فیلم که پدرم ابروی مادرم را بر می‌داره و او را آرایش می‌کند، شاید به نظر بسیاری صحنه ساده‌ای باشد ولی برای مادرم خیلی خاطره‌انگیز بود. خلاصه خانواده از تماشای این فیلم لذت بردند و یاد خاطرات گذشته افتادند.

بودجه لازم را چطور فراهم کردی ، هزینه تولید فیلم چگونه تأمین شد ؟

در اسرائیل سازمان‌هایی هست که از سینماگران حمایت می‌کند و کمک‌های مالی در اختیار آنها قرار می‌دهد. سناریوی باباجون را برای یکی از این سازمانها فرستادم و آنها نیمی از هزینه لازم را در اختیارم گذاشتند، نیم دیگر با کمک خانواده ناظریان در لس‌آنجلس تأمین شد.

نمایش باباجون در جشنواره های سینمایی با استقبال مناسبی از سوی تماشاگران و منتقدین هنری همراه شدهواکشن‌های مثبت زیادی داشته است، چه عواملی باعث شده تا بابا جون به این صورت مورد توجه قرار بگیرد؟ رمز موفقیت فیلم در چیست ؟

درست است فیلم با استقبال مواجه شده. از موفقیت فیلم در کشورهای مختلف خوشحالم، با بسیاری از تماشاگران گفتگو کردم و به نقطه نظرات آنها گوش دادم، مسائلی که دراین فیلم مطرح می‌شود فقط مختص یک خانواده ایرانی نیست؛ این مشکلات جهانی است؛ مثلا اختلاف نسلها یا دشواری‌های مهاجرت؛ این روزها مهاجرین زیادی در کشورهای مختلف جهان زندگی می‌کنند و طبیعی است که آنها با چنین فیلمی رابطه برقرار می‌کنند. باباجون داستان ساده‌ای دارد، درباره یک پدر، پسر، مادر و پدربزرگ است. همه خانواده ها کم و بیش چنین ساختاری دارند. فکر می‌کنم یکی از مهمترین دلایل موفقیت فیلم جهانی بودن داستان است.

چه احساسی داشتی وقتی شنیدی باباجون نماینده سینمای اسرائیل در مراسم اسکار خواهد بود؟ به هر حال موفقیت بزرگی است، ممکن است جایز بهترین فیلم خارجی سال را دریافت کنی، چقدر این موضوع هیجان انگیز است ؟

وقتی تصمیم گرفتم این فیلم را بسازم به خودم گفتم باید بهترین فیلمی باشد که می‌سازم، باباجون را برای دریافت جایزه نساختم، با کسی رقابتی ندارم؛ این فیلم را برای خودم ساختم. وقتی شنیدم که قرار است از طرف اسرائیل در اسکار شرکت کنم خیلی خوشحال شدم ، چون میدانستم این موضوع باعث اکران فیلم در خارج از اسرائیل می‌شود وعده بیشتری می‌توانند این فیلم را تماشا کنند و با داستان زندگی من آشنا شوند؛ این بهترین جایزه ای است که دریافت کردم.

باباجون یک فیلم خانوادگی است و هیچ ارتباطی به سیاست ندارد، متأسفانه به دلایل مختلفی سالهاست ایران و اسرائیل با هم مشکل دارند و رابطه سیاسی بین دو کشور وجود ندارد، فکر می‌کنی ساخته شدن فیلمی مثل باباجون تأثیری در این وضعیت داشته باشد؟ یعنی می‌تواند به گسترش صلح و دوستی میان مردم و یا کشورها منجر شود؟

در میان اعضای گروه، نوید و فریبرز از لس‌آنجلس هستند، ویس صفوی بازیگر زن فیلم در لندن زندگی می‌کند و من در اسرائیل هستم. ما مثل اعضای یک خانواده فارغ از ملیت، دین و تفاوت‌های دیگر، دور هم جمع شدیم تا این فیلم را بسازیم و حرفمان را بزنیم. موفقیت این مجموعه یک پیام مشخص دارد و آن، این است که مردم هیچ وقت با هم مشکلی ندارند، این سیاستمدارها هستند که با هم اختلاف دارند. به نظر من بین مردم ایران و اسرئیل هیچ مشکلی وجود ندارد؛ من دوستان ایرانی زیادی دارم که رابطه گرم و صمیمی با هم داریم. به نظر من این دعواهای سیاسی هم بالاخره یک روز تمام می‌شود. امیدوارم ایرانی‌ها هم فیلم من را تماشا کنند و از دیدنش لذت ببرند.

XS
SM
MD
LG