لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۱۳:۰۱

امر زنان در مناظره نامزدهای ریاست جمهوری ایران


سعید جلیلی در مناظره انتخاباتی بر کار زن به عنوان مادر و در چارچوب خانه تاکید کرد. اساساً نقش زن در نظام جمهوری اسلامی چگونه تعریف شده است؟

وقتی در دومین مناظره تلویزیونی هشت نامزد ریاست دولت یازدهم جمهوری اسلامی، که به دیدگاه های فرهنگی و اجتماعی آنان اختصاص داشت، سعید جلیلی نقش زنان را در مادر بودن تعریف و خلاصه کرد و گفت در دولت او نه تنها مهم ترین بلکه تنها نقش زن مادر بودن است، شاید بسیاری از زنان و چه بسا مردان جامعه ایران به دلایلی احساس خطر کردند. با آن که بسیاری از ایرانیان جلیلی را نسخه ای دیگر از محمود احمدی نژاد می دانند و شباهت هایی نیز میان این دونفر می یابند، اما بر این نکته اذعان دارند که دست کم آقای احمدی نژاد در سخنان انتخاباتی خود از «گیردادن به چند تارموی دختران» انتقاد کرده بود.

سعید جلیلی در دومین مناظره توضیح داد که در نظام جمهوری اسلامی جامعه «خانواده- بنیان» است، برخلاف نظام غربی که به گفته او «فرد- بنیان» است. برای روشن تر شدن موضوع باید در نظر داشت که وقتی از غرب و نظام غربی سخن می رود در واقع سخن از نظامی ست که از نظر رویکرد به قدرت سیاسی، وفادار به دمکراسی، از نظر حقوق فردی و اساسی متعهد به منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد، و از جنبه اقتصادی به تناسب پیرو اقتصاد لیبرالی و بازار آزاد است که به طورکلی همه این ها زیر عنوان مدرنیته و یا با صفت مدرن، در برابر «سنت» و «سنتی»، تعریف می شود.

جلیلی افزود که در نظام فرهنگی – اجتماعیِ دولت او، زن- مادر نقش اصلی را در خانواده دارد. زن باید تنها به عنوان شغل اول به مادری بپردازد و هیچ شغل دیگری برای زن مجاز نخواهد بود تا بتواند نقش خود را در خانه و در نظام خانواده - بنیان به شایستگی ایفا کند.

اهمیت زنان برای نامزدهای انتخاباتی
در مناظره های بیشتر کاندیداهای ریاست جمهوری، امر زنان جایی را، هرچند اندک و کمرنگ، به خود اختصاص داده بود. از آنجا که نیمی از آرای انتخاباتی مردم ایران را رای زنان تشکیل می دهد، مسلما پرداختن نامزدها به امر زنان و وعده هایی که به آنها می دهند می تواند در رای آوری آنان بسیار مهم باشد. بخصوص وقتی بدانیم که زنان و دختران می توانند در جامعه و در خانواده بر رای مردان نیز تاثیر گذار باشند. اما سوای این ها، مسئله زن در جمهوری اسلامی مسئله ای اساسی و سیاسی است که هرگونه تغییر در آن می تواند به تزلزل و تغییر و حتی فروپاشی نظام و حکومت جمهوری اسلامی منجر شود. از همین رو باید سخنان سعید جلیلی را در همین بعد و نظرگاه بررسی کرد.

مادری به عنوان شغل
اگرچه جلیلی نقش زن - مادر را به عنوان محور خانواده تعریف کرد اما روشن است که برای حفظ «کیان خانواده» زنی که مادر است باید نقش همسر را نیز بازی کند. یعنی در قبال خواست ها و نیازهای شوهر و فرزندان مسئول است و این بار وظیفه تنها بر دوش اوست و مرد و فرزندان نقشی در آن ندارند.

اما این وظیفه یا به گفته جلیلی «شغل» چه شرح وظایفی دارد؟ می توان تمامی وظایف زن به عنوان مادر و همسر را در یک جمله خلاصه کرد. تولید فرزندان مسلمان شیعی و خدمت ایثارگرانه و بی چشم داشت به مرد و به فرزندان. و در نتیجه اولویت دادن به مسائل و خواست ها و رشد آنان در برابر خواست ها و رشد وعلاقه های شخصی خود. شغلی شبانه روزی، بدون مرخصی و استفاده از تعطیلات، و بدون دستمزد و پاداش و تشویق و امید به ارتقای مقام. جلیلی البته اشاره می کند که مادر باید بیمه شود.

اما معلوم نیست که بیمه شدن مادر چه فایده ای برای او خواهد داشت وقتی که نتواند از فضای تنگ خانواده پا به بیرون بگذارد.

و البته معلوم نیست تکلیف زنانی که مادر نمی شوند در نظام موعود آقای جلیلی چه خواهد بود؟

نقش مادر در نظام های توتالیتری (فاشیستی – ایدئولوژیکی)
سعید جلیلی بر سه نقش به عنوان سه رکن اصلی جامعه ای که قرار است در دولت او پدید آید تاکید می کند. مادر، معلم، و امام جماعت مسجد. به گفته او مکان های حضور این سه عنصر، خانه، مدرسه و مسجد است که در دولت او بیشترین اهمیت را خواهند داشت. جلیلی همچنین بر نقش دولت در مدیریت فرهنگی جامعه تاکید می کند.

در فحوای این گفته نوعی نگرش فاشیستی و ایدئولوژیک به فرد و جامعه نهفته است. نگرشی که به برتری یک ایدئولوژی، یا مذهب، یا نژاد برتر معتقد است و دیگر عقاید یا ویژگی های نژادی و دینی را تحمل نمی کند و خوار می شمارد و گاه حتی برای آن ها حق موجودیت قائل نیست. در این حال جامعه باید به سوی آن عقیده یا نژاد واحد حرکت کند و هرکس که در این محدوده نباشد حذف می شود.

در جامعه معتقد به برتری نژادی، زنان به عنوان مادر مسئول تولید انسان هایی از نژاد برتر و در نهایت اصلاح نژاد هستند. از همین رو در این حکومت ها مادران زیرنظر دولت و با استفاده از امکانات ویژه به اصلاح نژاد و تولید نژاد برتر می پردازند. در مدرسه، معلمان وظیفه دارند که این نقش را از حیث آرمانی و عقیدتی در مغز افراد حک کنند و البته در فضاهای اجتماعی چون باشگاه ها و اردو ها و غیره این وظایف در عمل و در جریان زندگی هدایت و مدیریت می شود.

در حکومت های توتالیتر مکتبی، چه مذهبی و اسلامی و چه ایدئولوژیک نیز وضع بر همین منوال است. درس های مربوط به ایدئولوژی جزو مهم ترین دروس از دبستان تا دانشگاه است. نهادهای گوناگون اجتماعی و حزبی برای پرورش افکار و آرای ایدئولوژیک افراد تاسیس می شود.

در نظامی که آقای جلیلی وعده آن را می دهد، یعنی در نظام اسلامی ایران، نیز وضع بر همین منوال است و از همین رو بر سه رکن مادر- معلم- امام مسجد، یا فضای خانه- مدرسه – مسجد تاکید می شود. مادر نقش تولیدگر سرباز های مکتبی و آرمانی اسلام را برعهده دارد. معلم نقش تربیتی و آموزشی این پیاده نظام شیعه- اسلامی را بر دوش دارد و امام جماعت کار جا انداختن اعتقاد به شیعه اثنی عشری به عنوان دین برتر را به انجام می رساند. مسجد و هیئت در این نظرگاه نقش مکان اجتماعی را دارد و معادل همان باشگاه و کلوب و حزب و اردو است.

بعد فردی و حقوقی: تقابل نگرش سنتی و مدرن
سخنان جلیلی درباره نقش زن نماینده نگرش سنتی و پیش از مدرن به زن است. نگرش خانواده - بنیان به انسان، افراد انسانی را به گونه افرادی با اراده آزاد و صاحب رای و اختیار و دارای حقوق برابر در عین تفاوت های گوناگون جنسیتی، نژادی، مذهبی و عقیدتی نمی شناسد. در این نظام فرد در خانواده و از طریق نقش او در خانواده هویت می یابد. مرد نان آور و سرپرست و تصمیم گیرنده و حاکم بر سرنوشت زن و فرزند است، و زن در درجه اول خدمت گزار و مطیع و تابع تمایلات و تصمیم های مرد و در درجه بعد فرزندان و تامین کننده نیازهای آنان است - از نیازهای جنسی و جسمی تا فیزیکی و عاطفی. تقسیم نقشی که مرحله بعد از نظام قبیله ای پیش از مدرن است.

در مفهوم مدرن هویت افراد خود بنیاد است. یعنی فرد هویت خود را از خود می گیرد. آزاد و مختار است و با افراد دیگر به رغم هرگونه تفاوتی برابر حقوق است. در نگرش مدرن به فرد، منشور حقوق بشر سند اصلی تعریف هویت انسان هاست.

بعد سیاسی: تقابل نگرش استبدادی و دمکراتیک
سخنان آقای جلیلی درباره زن و خانواده نماینده نوع نگرش استبدادی و سنتی به جامعه است. نگرشی که برای حفظ قدرت موجود از هر تغییر وتحولی می هراسد و آزادی را به مثابه تزلزل در ارکان قدرت و بروز بی نظمی و هرج و مرج در جامعه می داند. خانواده در نظام خانواده- بنیان در واقع واحد اجتماعی برای نظام وسیع تر حکومت استبدادی، چه از نوع غیرمذهبی و چه ولایت فقیهی آن است.

این در حالی ست که در نگرش مدرن به انسان، یا همان نگرش فرد مدارانه که به حقوق و آزادی های فردی و برابری فرد فرد انسان ها قائل است و جزئیاتش در منشور حقوق بشر سازمان ملل متجلی شده، نظام قدرت سیاسی در دمکراسی تعریف می شود. در این نگرش زن و مرد به رغم تفاوت های جنیستی و فیزیکی آزادند واز حقوق برابر برخوردار. در خانواده مدرن زن و مرد حقوق برابر دارند و نقش ها در قالب همکاری و اختیار و همزیستی عاطفی و گذشت متقابل تعریف می شود.

نگرانی نظام های استبدادی و ولایی از بیرون رفتن زن از خانواده و حضور یافتن در جامعه در واقع نشان دهنده نگرانی آنها از تغییر نظم موجود سنتی در نتیجه آگاهی فرد بر حقوق و شان خود، و آغاز مطالبات اوست. با جابه جاشدن نقش مادر- همسری زنان، نظم موجود جامعه رو به تغییر می گذارد. حاکمیت و نظام جمهوری اسلامی به سبب خاستگاه و موجودیت ولایت فقیهی آن در این نگرانی موجه است.

سخنان جلیلی در هماهنگی با قوانین نظام
نباید تصور کرد که سخنان آقای جلیلی در مورد نظام خانواده - بنیان حرفی تازه و ابداعی ست. نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی نشان می دهد که این نوع نگاه به زن از همان آغاز شکل گیری جمهوری اسلامی به صورت سنجیده و اندیشیده در مقدمه قانون اساسی، که به منزله بخش آرمانی و مکتبی و همان روح قانون اساسی ست، آمده و دمیده است.

در مقدمه قانون اساسی چنین آمده است:«خانواده واحد بنیادین جامعه و کانون اصلی رشد و تعالی انسان است و توافق عقیدتی و آرمانی در تشکیل خانواده که زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابنده انسان است اصل اساسی بوده و فراهم کردن امکانات جهت نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است. زن در چنین برداشتی از واحد خانواده، از حالت شیء بودن و یا ابزار کار بودن در خدمت اشاعه مصرف زدگی و استثمار، خارج شده و ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پر ارج مادری در پرورش انسان‌های مکتبی پیش آهنگ خود همرزم مردان در میدا‌ن‌های فعال حیات می‌باشد»

می بینیم که قانون اساسی، خانواده را واحد بنیادین جامعه و اولین وظیفه زن را، با نادیده گرفتن تعارف هایی چون مقام خطیر و پر ارج، همان وظیفه مادری توصیف می کند که باید انسان های مکتبی و سرباز انقلاب تولید کند. یعنی به یک تقسیم کار و تفکیک نقش جنسیتی بر مبنای مکتب و ایدئولوژی دست می زند.

ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی جمهوری اسلامی بوضوح تقسیم نقش زن و مرد را در عرصه قدرت و تصمیم گیری و شهروند درجه یک و درجه دو نشان می دهد.این ماده می گوید : «در روابط زوجين رياست خانواده از خصايص شوهر است‌».

باید قبول کرد که وقتی ریاست خانواده جزو «خصائص» مرد است، یعنی مرد این ریاست را تنها از طریق کرموزوم ها و مذکر بودن خود، و به صورت خود به خودی، و نه در سایه تلاش و همت، و نه حتی در صورتی که زن از مرد برتر و لایق تر باشد حاصل می کند، و این «ریاست» از او سلب شدنی نیست زیرا «جزو خصوصیات مردبودن» اوست، دیگر نمی توان به زنان وعده حقوق برابر شهروندی داد. زیرا زنان براساس قانون مدنی جمهوری اسلامی بنابر «خصائص» زن بودن خود همواره و تا ابد مرئوس اند.

این در واقع فشرده و تبلور نظام پدرسالاری است که در قوانین جمهوری اسلامی و نیز در سخنان آقای جلیلی به عنوان تربیت شده این نظام منعکس است.

در این نظام بنابر قوانین اساسی و مدنی آن، زنان زیردست، تابع، نابرابر حقوق ، و شهروند درجه دو و سه هستند.

در اینجا نه تنها قانون در روابط زن و مرد دخالت می کند بلکه این رابطه را بر اساس سلسله مراتب و هرم قدرت تعیین می کند نه بر اساس برابری و هم زیستی و همکاری و پیوندهای عاطفی و تعهدهای اخلاقی دو انسان و دو دوست. به صورت سنتی در این خانواده زن از مرد و دختران از برادران و البته زنان و دختران از جد پدری و عموها باید اطاعت و متابعت کنند.

وعده های ناممکن و پایبندی به نظام پدرسالار
نگاه نامزدهای ریاست جمهوری ایران به زنان در ظاهر طیفی متنوع است.

از آقای عارف که با همسرش در مجامع حضور می یابد- تا در عین حال به طور نمادین میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را تداعی کند، حسن روحانی که وعده تشکیل وزارت زنان و دادن امکانات برابر به زنان می دهد، غلامعلی حداد عادل که حجاب را در نگاهی تناقض آمیز امری فطری برای زن ایرانی می داند- (تناقض آمیز از آن جهت که ملیت را نمی توان امری فطری شمرد و روشن نیست زن ایرانی با زنان کشورهای دیگر از نظر فطری چه تفاوتی دارد. امر فطری امری انسانی و ذاتی ست نه ملیتی. ایرانی بودن امری اکتسابی ست نه فطری. هیچکس با ملیت خود، ایرانی یا آمریکایی یا عرب به دنیا نمی آید، بلکه اهل آن ملیت می شود) - تا حاد ترین آنها یعنی سعید جلیلی که برای زن تنها شغل مادری و فضای زیست و موجودیت او را خانه و محیط خانواده تعریف و تعیین می کند، و تا نامزدهای دیگری که اساسا درباره مسئله زنان سکوت می کنند، همه و همه، به رغم همه این تفاوت ها و تنوع ها، خود بخوبی می دانند که در چارچوب پای بندی به نظام جمهوری اسلامی و قوانین آن نمی توان به وعده حقوق برابر جنسیتی و مدنی و شهروندی زنان با مردان ایرانی عمل کرد.

نامزدهای ریاست جمهوری با پای بندی به این نظام نمی توانند به رغم وعده ها و ادعاهای خود قالب شکنی کنند و پا فراتر گذارند. زیرا آنان به اعتراف خود و به تایید شورای نگهبان متعهد و معتقد به نظام و قوانین جمهوری اسلامی و حفاظت و حراست از آن هستند.

شاید در نهایت باید به سعید جلیلی این امتیاز را داد که در این معنا صادق تر، بی پرده تر و بی تعارف تر از بقیه سخن گفته است..
XS
SM
MD
LG