لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۱۱:۳۰

گفتگو - رویکرد باراک اوباما در قبال بحران اوکراین چیست؟


رویکرد باراک اوباما در قبال بحران اوکراین
لطفأ صبر کنيد

No media source currently available

0:00 0:05:18 0:00
دانلود

رئیس بخش فارسی صدای آمریکا روز سه‌شنبه ۳۱ تیر ماه به چالش‌های عمده باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده در صحنه سیاست خارجی، بویژه تنش پیش آمده میان آمریکا و روسیه بر سر بحران اوکراین اشاره و به تحلیل رویکرد دولت او پرداخت.

متن کامل گفتگوی صدای آمریکا با ستاره درخشش به این شرح است:

پرسش: نظر شما درمورد روش دولت آقای اوباما در اداره بحران اوکراین و غزه چیست؟ انتقادات بیشتر شده است از اوباما در این باره.

پاسخ: حق با شماست. میزان انتقاد برخی از اعضای کنگره از پرزیدنت اوباما، بخصوص بعد از واقعه وحشتناک سرنگون شدن هواپیمای مالزیایی، بالا رفته. اما بهتر است کمی به عقب برگردیم و به اوضاع ازدیدی متفاوت نگاه کنیم.

اخیراً مقاله‌ای در روزنامه وال استریت ژورنال تاکید کرده که اوباما با نوعی«زنجیره بی‌ثباتی» روبروست که از سال ۱۹۷۹ تا به حال بی‌سابقه بوده است. این درست به ۳۵ سال پیش بر می‌گردد. همه ما آن سال را خوب به یاد داریم. در این سال بود که انقلاب ایران به رهبری آیت‌الله خمینی، محمدرضا پهلوی، شاه ایران را سرنگون کرد و دیپلمات های آمریکایی در سفارت آمریکا در تهران به گروگان گرفته شدند؛ و نیز در همان سال بود که ارتش اتحاد شوروی افغانستان را اشغال کرد، و از آن طرف هم چین ویتنام شمالی را به تصرف درآورد.

اگر آنچه امروز رخ می‌دهد را به دقت از نظر بگذرانیم نظیر همان تصویر را می‌بینیم. توجه کنید که پرزیدنت اوباما در مدت فقط چندماه، نه با یک یا دو بحران، بلکه با چندین بحران عمده دست وپنجه نرم می کند. که عبارتند از:

- وخامت شدید اوضاع در سوریه،

- سقوط دولت اوکراین و آشفتگی وضعیت در آن کشور،

- تصرف کریمه و الحاق آن به روسیه،

- بحران انتخابات پر جنجال ریاست جمهوری افغانستان، یک سال پس از بیرون رفتن نیروهای آمریکایی از این کشور،

- اشغال شهرهای عراق یکی بعد از دیگری به دست تروریست‌های داعش،

- کشتن نوجوانان اسرائیلی و فلسطینی که سرآغازی می‌شود برای عملیات نظامی امروز اسرائیل در غزه.

- و به همه این‌ها تعلیق مذاکرات اتمی بسیار مهم و در عین حال نامعلوم با ایران را، که روز جمعه در آخرین دقایق تمدید شد، بیفزاییم تا دریابیم که چرا آقای کری روز یکشنبه در گفتگوهایی که با کانال‌های معتبر تلویزیونی آمریکا داشت، آنقدر خسته به نظر می‌رسید. او فقط در همین ماه اخیر برای مذاکره با اوکراین به اروپا سفر کرد، بعد راهی افغانستان شد تا گره این کشور را باز کند، و سپس برای تصمیم‌گیری درمورد مذاکرات هسته‌ای به وین برگشت. از آنجا نیز مستقیم به واشنگتن پرواز کرد تا به رئیس جمهوری گزارش بدهد. امروز هم که در قاهره است.

همه این ها مرا به نکته اصلی می‌رساند. نمی‌توان همه انتقادهایی را که به پرزیدنت اوباما می‌شود، موجه دانست. برای مثال اوضاع اوکراین را درنظر بگیرید. همین یکشنبه لیندزی گراهام، سناتور جمهوریخواه در برنامه «دیدار با مطبوعات» گفت:« میان این سرهنگ کا گ ب و آن تشکیلاتچی، نوعی «نبرد قدرت» در جریان است، و برنده سرهنگ است». (منظور او پوتین و اوباما بود).

من با این حرف موافق نیستم. پرزیدنت اوباما می داند چه می کند. او آهسته، اما پیوسته، و با افزایش تدریجی تحریم های هدف مند، حلقه را به گرد گردن پوتین تنگ و تنگ تر می کند.

نیش تحریم گزنده است. کافی ست از ایران بپرسید. از مردم تهران ، که نمی توانند داروهای جدید بخرند، یا دانشمندان ایرانی، که نمی توانند سفر کنند یا از فن آوری مدرن استفاده کنند. چرا که رژیم ایران حق معامله بازرگانی با غرب را ندارد. نیش تحریم گزنده است. البته تحریمها علیه ایران، دارو را شامل نمی شود. البته در اینجا بحث موافقت یا مخالفت با تحریم مطرح نیست. به هر صورت، تحریم هم اکنون دارد پوتین را می آزارد. کافی ست نظر آندریی ایلاریونوف را بپرسید. ایلاریونوف، که تا پیش از آن که کارش را به سبب سرخوردگی رها کند مشاوراصلی اقتصادی پوتین بود، و نیز دیگر اقتصاددانان مستقل، در مقاله های خود تاکید کرده اند که تحریم های هدف مند اوباما، به طرزی فزاینده برای رژیم پوتین دردناک است. درواقع، به گفته آنان، درست همین تحریم ها بود که پوتین را از انجام نقشه اولیه اش، که انتقال نیروهای روسی به اوکراین و کمک آشکار به جدایی طلبان و ملحق کردن دو منطقه دیگر اوکراین به روسیه بود، بازداشت. اقتصاد روسیه هم اکنون بر لبه رکود قرار دارد و تحریم های بیشتر می تواند هر دم آن را به نقطه هزیمت برساند.

و اوباما و پوتین هردو این را می دانند. حال در این میان برنده کیست و بازنده کدام است؟

سرنگون شدن هواپیمای مالزیایی با موشکی که به نظر می رسد ساخت روسیه است، نمی توانست در زمانی بدتر از این برای پوتین روی دهد. زیرا بیشتر کشته شدگان این واقعه هلندی بودند و می دانیم که هلند عمده ترین شریک تجارتی روسیه دراروپاست. بیشتر صادرات نفت خام روسیه از راه بندرهای هلند به بازارهای بین المللی می رود، و برخی از بزرگ ترین شرکت های نفتی روسیه – و از جمله آن ها که به نزدیک ترین یاران پوتین تعلق دارند- با هلند مرتبط اند. تا کنون، دولت هلند، مانند آلمان، به درخواست اوباما برای تنگ کردن حلقه تحریم ها برگرد روسیه پاسخی نداده است.

به گفته جان کری: «اوباما می کوشد شریکان اروپایی ما را با خود همراه کند، زیرا تنها ۴ درصد از روابط بازرگانی روسیه با آمریکاست. پنجاه درصد آن با اروپاست».

آقای اوباما بر اساس تجربه ای که از تحریم های ایران به دست آورده، نیک می داند که تحریم روسیه زمانی می تواند با قوت عمل کند که بقیه جهان هم همکاری کنند.

و آن طور که آقای کری روز یکشنبه گفت، از همین روست که سرنگون سازی هواپیمای مالزیایی می تواند بازی را عوض کند: «به نظر ما این[سقوط هواپیما] زنگ بیدارباشی برای کشورهای اروپایی ست».

و حال، اگر به همه سخنانی که اوباما تاکنون گفته توجه کرده باشید، می بینید که اوباما همچنان در را برای آن که پوتین سرعقل بیاید و به جای آن که بخشی از مشکل باشد، بخشی از راه حل شود، باز نگاه داشته است. جان کری گفته است پوتین باید در تلاش برای حمایت عمومی از آتش بس مشارکت کند؛ باید از مسلح کردن جدایی خواهان دست بردارد و آنان را تشویق به شرکت درروند سیاسی کند تا صلح و آرامش به منطقه بازگردد. آقای کری افزوده است، همان طور که پوتین همراه با آمریکا در نابودی سلاح های شیمیایی سوریه شرکت کرد، نظیر همین مسئولیت سازنده را می تواند در قبال این بحران نیز نشان دهد.

دولت اوباما در مورد بحران غزه نیز نظیر همین شیوه برخورد را در پیش گرفته است. کری می گوید همه آنچه حماس باید بکند آن است که راکت اندازی به اسرائیل را متوقف کند و آتش بس را بپذیرد. همه ما از آن راه های زیر زمینی که به اسرائیل می رسد تا شهروندان اسرائیلی را به قصد تلافی جویی برباید خبر داریم، و می دانیم که راکت ها بر شهرهای اسرائیل فرو می ریزند. اسرائیل به همین دلیل نیروهای خود را در غزه مستقر کرده است. مصر و دیگران خواستار آتش بس شده اند. اما حماس از پذیرفتن آن سر باز زده و اکنون می بینیم که کری بار دیگر به خاورمیانه سفر می کند تا برای برقراری آتش بس میانجی گری کند. ببینید، در اینجا هیچ گزینه دیگری وجود ندارد. درست است که اسرائیل امروز می تواند از نظر نظامی بر حماس پیروز شود، اما حماس باردیگر درمدت چند ماه ازنو مسلح خواهد شد. برخورد صرفا نظامی، هیچ گاه نتیجه نمی دهد. تنها راه برون شد از بحران، پیش گرفتن شکیبایی و استفاده از دیپلماسی ست. از این طریق است که می توان حماس را در منطقه به حاشیه راند و به مردم آنجا نشان داد که افراط گرایی زندگی شان را تنها سخت تر می کند. از همین روست که کری می گوید: «حماس باید همکاری کند، به جای مشکل آفرینی، باید بخشی از راه حل باشد.»

بنابراین، هم در اوکراین و هم در غزه، شاهد برخوردی مصممانه اما صبورانه از جانب دولت اوباما هستیم. کری روز یک شنبه تاکید کرد که: «پرزیدنت اوباما می خواهد به جای هرگونه واکنش شتاب زده، راه درایت و خرد را بیازماید.»

درست است. خیلی ها هستند که شکیبایی ندارند و روش اوباما را نمی پسندند.

اما با توجه به تعداد و شدت بحران هایی که در برابر اوباما قرار دارد، گمان نمی کنم بسیاری از چهره های سیاسی که از اوباما انتقاد می کنند، واقعا بخواهند جای او باشند. زیرا تصویر پیش رو بسیار هولناک است.

در پایان ماه ژوئن، جان مک لافلین، مدیر پیشین سی آی اِ(سیا) مقاله ای نوشت با این عنوان: «شباهت حیرت آور سال ۲۰۱۴ با ۱۹۱۴». که مقصودش سالی ست که جنگ جهانی اول آغاز شد.

استدلال های مک لافلین کاملا قانع کننده است. اما او درعین حال با تاکید بر این که امروز، برخلاف یک صد سال پیش، جامعه ای جهانی و عبرت آموخته داریم، ونیز این که در جامعه جهانی از سازوکارهایی چون سازمان ملل، ناتو و اتحادیه اروپا برخورداریم که از گسترش دامنه بحران جلوگیری می کند، به نکته های مثبت هم اشاره کرد.

به نظرمن، سیاست خارجی و مشی آقای اوباما بر اساس باورداشتن به این خرد نهایی جامعه جهانی قرار گرفته است. آقای اوباما، به جای آن که به تنهایی زمام کار را به دست گیرد، می کوشد تلاش های بین المللی را رهبری کند و به جامعه جهانی در فروکش بحران غزه و اوکراین کمک کند. زیرا تلاش مشترک همیشه مؤثرتر است.

همان طور که اکنون می بینیم، پوتین به طرزی فزاینده در موضع دفاعی قرار گرفته است. فضا بر او تنگ شده و تقریبا به لزوم انجام تحقیقات بین المللی تن داده است. اکنون دیگر به اندازه یک ماه پیش به خود مطمئن نیست. زیرا دارد از هم اکنون نیش تحریم ها و خشم جامعه بین المللی را حس می کند.

و به همین دلیل است که نمی توانم با این سخن سناتور گراهام موافق باشم که می گوید در این نبرد قدرت، سرهنگ کا گ ب از تشکیلاتچی می برد. زیرا دراینجا داریم از تشکیلات جامعه بین المللی حرف می زنیم.»

XS
SM
MD
LG