لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳ ایران ۰۹:۰۳

آوازه خوان نه آواز


امید حبیبی نیا

روزنامه نگار و پژوهشگر ارتباطات

برنامه افق یکی از برنامه های روزانه گفتگو (Talk Show) در صدای آمریکا است که اغلب به صورت گفتگوی زنده مجری با مهمانانِ خارج از استودیوی پخش و از طریق ماهواره صورت می گیرد.

یکی از ویژگی های اساسی این گونه برنامه ها چالش و بازخوردهایی ست که بین میزبان و مهمانان رخ می دهد امری که با ارتباط با واسطه و نه حضورفیزیکی مهمانان در استودیو تا حدودی جذابیت خود را برای مخاطب از کف می دهد اما در عین حال می تواند به تنوع و سرعت در تدارک برنامه روتین هم منجر شود و دقیقا همین خصیصه یعنی تنوع آراهاست که در چنین برنامه هایی در صدای آمریکا گاه و بیگاه با پرسش های منتقدان روبرو شده است.

به گمان برخی از منتقدان، تلویزیون فارسی صدای آمریکا به ویژه در دو سال و نیم پس از نمایش انتخابات سال ۱۳۸۸ با دعوت از برخی چهره های خاص و نادیده گرفتن آرا دیگر به نوعی به «تریبون حزبی» بدل شده است. این منتقدان معتقدند که اگرچه در میان نیروهای اپوزیسیون، صاحب نظران، روشنفکران، هنرمندان و روزنامه نگاران ایرانی که از مدتها قبل در خارج از کشور حضور داشته اند گفتمان اصلاحات درون رژیم جمهوری اسلامی طرفداران چندانی ندارد، تلویزیون فارسی صدای آمریکا به طور یک جانبه به پخش مصاحبه های مکرر با برخی چهره های معدود اصلاح طلب و انتشار آرا و نظرات آنها در رادیو و تارنمای خود، نقش خود را به «رسانه ای حزبی» نازل داده است....

به نظر می رسد که این امر نه تنها در سیاست رسانه ای صدای آمریکا به ویژه در سه سال گذشته به طرزی بارز خود را نمایان ساخته است بلکه همچون اغلب رسانه های فارسی زبان دیگر که با بودجه دولتی اداره می شوند (بی بی سی، دویچه وله، رادیو فرانسه، زمانه، یورونیوز، رادیو فردا و...) ترکیب تحریریه و معیار گزینش برای انتخاب روزنامه نگاران نیز گرایش های سیاسی آنها و تعلق خاطر آنها به جناح اصلاح طلب رژیم بوده است....

به این ترتیب «انحصار رسانه ای» که توسط این رسانه ها در داخل و خارج از کشور ایجاد می کنند در نهایت سبب انفعال و عدم رشد گفتمان انتقادی و یا رشد آرا متفاوت، تکثر و تنوع نظریه ها و در نهایت ادامه سیکل معیوب قدرت- رسانه-انبوه خلق می شود... ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍

در شرایطی که مطبوعات و رسانه ها در کشور زیرتیغ عریان سانسور قرار دارند و اغلب روزنامه نگاران مخالف دولت یا زندانی هستند یا پنهان و یا به خارج از کشور گریخته اند، رسانه های جریان اصلی فارسی در خارج از کشور که حداقل بخش وسیعی از طبقه متوسط شهری به آنها دسترسی دارند نقشی تاثیرگذار در روند انتقال اطلاعات و آرا آلترناتیو دارند اما به نظر می رسد به دلیل همین سیاست رسانه ای و نوع گزینش آنها در دروازه بانی خبری تقریبا همگی این رسانه ها بدل به بلندگوی جناح دیگر جمهوری اسلامی در خارج از کشور شده اند.

بدیهی است که بررسی و مطالعه این گرایش عمومی رسانه های جریان اصلی فارسی زبان دولتی در خارج از کشور نیازمند ارزیابی دوره ای برون داده های آنها، تحلیل محتوا و بررسی شیوه های برجسته سازی و همچنین نحوه گزینش کارکنان است، اما می توان با مطالعه موردی نیز به شواهد ونمونه هایی از این امر دست یافت. به عنوان نمونه یکی از قسمتهای برنامه افق از تلویزیون فارسی صدای آمریکا را می توان از این منظر مورد بررسی قرار داد.

برنامه سه شنبه هجدهم بهمن (هفتم فوریه) افق به «علل و عوامل فروپاشی حکومت پهلوی و نقش ساواک» می پردازد. در این برنامه برای نخستین بار سخنان پرویز ثابتی (مدیرکل امنیت داخلی ساواک) مهم ترین مهره کلیدی سازمان امنیت رژیم گذشته در کنار عرفان قانعی فرد (پژوهشگر تاریخ معاصر)، نادر انتصار (استاد علوم سیاسی) و مهدی فتاپور (زندانی سیاسی در رژیم گذشته و عضو سابق سازمان چریکهای فدایی خلق ایران) پخش می شود.

در بررسی مختصر این برنامه به چند مشخصه می توان اشاره کرد و به طرح سوال پرداخت:

الف- ساختار: نحوه انتخاب فرمت برنامه، نحوه انتخاب مهمانان، شیوه اجرای برنامه و زمان بندی آن

ب- محتوا: برجسته سازی، توزیع داده ها، گرایش آشکار و پنهان

در بخش نخست می توان این پرسش ها را مطرح ساخت که سناریوی اولیه تهیه کننده برنامه برای پرداختن به این موضوع چه بوده است و آیا نحوه چینش، گزینش و ارائه اطلاعات وی براساس رهیافت های روزنامه نگاری بوده است؟) اصول ادیتوریال صدای امریکا در اینجا دسته بندی شده است.

مجری در این برنامه (و اغلب برنامه های صدای آمریکا) احتمالا ناخودآگاهانه از منطق روایی القایی بهره می گیرد... ] و [تلاش نمی کند تا فاصله خود را به عنوان روزنامه نگار با سوژه مورد بحث حفظ کند. و… از همان ابتدا ناخودآگاه... در نقش راوی روایت تک ساحتی ظاهر می شود و دقیقا روایت خود را از جایی شروع می کند که شائبه حزبی بودن آن بیشتر رخ می نماید.

موضوع برنامه در باره نقش ساواک در حکومت گذشته است اما مجری برنامه برای کورنولوژی خود به گونه ای سوال برانگیز خرداد ۱۳۴۲ را به عنوان مبداء بررسی خود در نظر می گیرد حال آنکه پیش و پس از وقایع خرداد ۴۲ رخدادهای مهم دیگری به وجود داشته اند.

به عبارت دیگر در همین مقدمه روشن می شود که برای تهیه کننده برنامه همانگونه که جمهوری اسلامی وانمود می کند نقطه شروع انقلاب ۵۷ از خرداد ۴۲ بوده است، حال آنکه علل و عوامل رخدادهای سال ۴۲ با علل و عوامل شکل گیری انقلاب ۵۷ به کلی متفاوت بوده است... به رخدادهای مهمی که اساسا برنامه ای با موضوعیت ساواک می توانست به آنها بپردازد نظیر واقعه سیاهکل، آغاز جنبش چریکی، تاثیر جنبش چریکی در دانشگاه ها و دهها مورد ترور مخالفان از جمله تیرباران بیژن جزنی و برخی از کادرهای سازمان چریکهای فدایی خلق و مجاهدین، ترور سرلشگر فرسیو رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح و دهها مورد دیگر از جمله محاکمه خسروگلسرخی و کرامت دانشیان به اتهام توطئه برای ربودن اعضای خاندان سلطنتی و یا حتی تصویب لایحه انحلال ساواک در بهمن ماه ۱۳۵۷ هیچ اشاره ای نمی شود.

در مورد زمان بندی گفتگو با مهمانان نیز تهیه کننده برنامه توازن را نادیده می گیرد و تماس با مهدی فتاپور را بعد از پایان ارتباط زنده با دو شرکت کننده دیگر برنامه برقرار می کند و به عبارت دیگر وی را در بحث قبلی شرکت نمی دهد که این امر ناخودآگاه درجه اهمیت این گفتگو را در ذهن مخاطب کمتر از دو مهمان دیگر جلوه می دهد.

سوالاتی هم که مجری از پرویز ثابتی می پرسد برمحور همین پیش فرض یعنی برجسته سازی نقش نیروهای مذهبی و خمینی در سیر وقایع تاریخی است، مثلا به جای مرگ پسر خمینی که رخدادی است با درجه اهمیت به مراتب کمتر می شد از نقش ساواک در پرونده سازی برای خسرو گلسرخی و بسیاری از هنرمندان و روشنفکران دیگر، موضوع حزب رستاخیر و سایر رخدادهای مهم تاریخ معاصر از زمان تاسیس ساواک تا قیام ۲۲ بهمن ۵۷ پرس و جو کرد.

در جای دیگری مجری از عرفان قانعی فرد می پرسد که روشنفکران آن دوران چه تصویری در کتابش داشته اند و مشخصا از سه نفر نام می برد که هر سه نفر مذهبی قلمداد می شوند و نفر سوم اساسا پیش از انقلاب محلی از اعراب به عنوان روشنفکر نداشت (که اتفاقا توسط قانعی فرد نیز امر گوشزد می شود). نکته عجیب اینجاست که با وجود صدها روشنفکری که سروکارشان با ساواک افتاد و اغلب آنها روشنفکران لائیک یا مخالف مذهب نظیر جزنی، گلسرخی، ساعدی، براهنی، سلطانپور بودند، تنها به سه نفر که جناح رقیب در جمهوری اسلامی به آنها گرایش دارد، اشاره می شود.

در بخش بررسی محتوایی می توان به مشخصه های دیگری در این برنامه اشاره کرد که با توجه به ارائه و توزیع اطلاعات، گرایش و تبلیغ مستقیم و پنهان برنامه را آشکار کند، مواردی چون تاثیر پیش نویس ها و گرایشات سیاسی تهیه کننده برنامه در تولید آن و همچنین نوع مخاطب سازی و رویکردش به «واقعیت عینی» نیز از جمله مواردی هستند که برای تحلیل محتوای این برنامه با توجه به پراکنش مشخصه های کلیدی در تولید این برنامه تلویزیونی به کار می آیند....

-- این نوشته کوتاه شده است.

XS
SM
MD
LG