لینکهای قابل دسترسی

خبر فوری
چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ ایران ۱۵:۱۶

جنبش های زنان ایران در دوران انقلاب مشروطه


اغلب تاریخ شناسان پیدایش جنبش زنان ایران را با آغاز عصربیداری ایرانیان وشکل گرفتن جنبش مشروطه خواهی که به انقلاب مشروطه منتهی شد همزمان می دانند. انقلابی که اساس آن مدرنیزه ساختن نهادهای اجتماعی، نزدیک شدن هرچه بیشتر به فرهنگ غرب و خارج شدن از زیر بار استعمار کشورهایی چون روسیه و انگلیس و به ویژه رفع استبداد داخلی و رسیدن به آزادی های اجتماعی بود که این خود در عین حال جایگاه مناسبی برای آغاز جنبش زنان ایران هم به شمار می رفت.

در کتاب تاریخ احزاب سیاسی ایران آمده است که «شوراها و دیگر سازمان های زنان که در دوره اول انقلاب مشروطیت در ایران در دفاع از انقلاب مشروطیت و احقاق حق برابری و رفع ستم بر زنان بوجود آمدند متنوع و بی شمار بودند ولی به خاطر حاکمیت جو خرافات مذهبی از یک سو و تسلط رژیم استبداد از سوی دیگر، هویت وجود آنان برای سال های مدید از نظر مردم ایران پنهان نگاه داشته شدند. نویسندگان بزرگ و مورخین شاخص مشروطیت مانند کسروی، ملک زاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولت آبادی، رضوانی و دیگران نیز با اینکه به این انجمن ها و شوراها در آثار خود اشاراتی کردند ولی یا به خاطر جو حاکم نخواستند و یا به خاطر کمبود دانش خود نتوانستند در معرفی این شوراهای انقلابی و زنان مبارز و پیگیر نقشی در خور شایسته خود انجام دهند. اما در 25 سال اخیر، مورخین و نویسندگان معاصرهما ناطق، پری شیخ الاسلامی، عبدالحسین ناهید و منصوره نظام مافی اطلاعات مفید و جامعی درباره اهداف انقلابی و تشکیلات شوراهای زنان دوره اول مشروطیت در اختیار دانشجویان تاریخ سیاسی ایران قرار داده اند.»

برخی از انجمن هایی که در دوره اول مشروطیت بنا نهاده شدند عبارت اند از: انجمن آزادی زنان، اتحادیه غیبی نسوان، انجمن نسوان وطن، شرکت خیریه خواتین ایران، اتحادیه نسوان، انجمن همت خواتین و شورای هیات خواتین مرکزی.

با اینکه این انجمن ها بیشتر در تهران فعالیت داشتند ولی در شهرهای دیگر ایران و خارج از ایران نیز زنان برای احقاق حقوق دمکراتیک خود و برابری متشکل شده و علیه تاریک اندیشی به مبارزه روی آوردند. برخی از معروفت ترین این انجمن ها عبارتند از:شورای زنان( یک شورای نیمه مخفی در تبریز)، هیئت زنان اصفهان، انجمن خیریه نسوان ایرانی مقیم استانبول و انجمن زنان ایران در عشق آباد به رهبری شمس کسمائی، شاعره بزرگ آن دوران (همزمان با ۱۹۰۹ میلادی).

انجمن آزادی زنان یکی از قدیمی ترین سازمانهای سیاسی زنان در ایران است که در سال ۱۹۰۶ در تهران تاسیس شد و یکی از نخستین اعضای این انجمن « تاج السطلنه قاجار» دختر ناصرالدین شاه بود که بررسی کتاب خاطرات معروف او نشان می دهد که او شاید اولین زن فمینیست – سوسیالیست تاریخ ایران بوده است. از فعالین دیگر این انجمن باید از افتخار السلطنه، خواهر تاج السلطنه، صدیقه دولت آبادی و شمس الملوک جواهر کلام نام برد که هر یک به نوعی در پیشبرد مبارزات زنان ایران در تاریخ معاصر نقش مهم و کلیدی ایفا کرده اند.

انجمن نسوان ایران ، در سال۱۹۱۰ در تهران توسط شصت نفر از زنان فعال و شاخص تشکیل شد. این انجمن اخذ قرض خارجی و خرید کالاهای خارجی را بایکوت کرد و در ایجاد مدارس دخترانه، مدارس اکابر و یتیم خانه های مختلف قدم های موثری برداشت. انجمن ها و شوراهای زنان در دوره اول مشروطیت با همدیگر در اکثر تظاهرات و اعتراضات علیه نفوذ دولت های خارجی در امور ایران و حمایت از آزادی های ملی و دموکراتیک همکاری نزدیک داشتند.

از معروف ترین زنان این دوره باید از صدیقه دولت آبادی ناشر نشریه «زبان زنان» نام برد و هم چنین محترم اسکندری یکی از زنان سوسیالیت در دوره مشروطیت، هما محمودی شاعر، نویسنده فمینیست و یکی از سازماندهان تظاهرات دلاورانه و تاریخی زنان در مقابل ساختمان مجلس ۱۲۹۰ خورشیدی. شمس الملوک جواهر کلام، نویسنده و از فعالین جنبش زنان و معلم تاریخ ایران. بی بی وزیراوف موسس دبستان ابتدایی دوشیزگان تهران درسال ۱۹۰۷ میلادی و طوبا آزموده مدیر مدرسه ناموس در همان سال. از دیگر زنان مبارز آن دوران باید از صفیه یزدی موسس مدرسه دخترانه و یکی از فمینیست های شاخص و ماهرخ گوهرشناس، موسسه مدرسه دخترانه ترقی باید نام برد که از مبارزان خستگی ناپذیر راه آزادی و برابری زنان عصر خود به شمار می روند.

دشمن شماره یک زنان و شوراهای زنان آن دوران، شیخ فضل الله نوری رهبر جناح محافظه کار و سنت گرای علمای مذهبی بود. فتوای نوری علیه مدارس دخترانه و حقوق زنان باعث عکس العمل شدید در بین زنان مبارز علیه نوری و دیگر علمای محافظه کار مثل سید علی شوشتری گشت. شکایات و اعتراضات و دیگر فعالیت های زنان آزادیخواه علیه نوری به طور چشمگیر و وسیعی در مطبوعات دوره اول انقلاب از جمله «صوراسرافیل» و «ندای وطن» منعکس شد و بدون شک در بی اعتبار ساختن و افشای هویت زن ستیزی و ماهیت استبدادی و ضد مشروطه طلبی این علمای مذهبی به ویژه نوری در ملاء عام نقش عمده ای ایفا کرد.

انتقادات کوبنده زنان فعال و مبارز در این دوره فقط متوجه علمای محافظه کار سنت گرا نبود. آن ها هم چنین به بی عملی و عدم وجود یک برنامه برای پیشرفت و رفاه اجتماعی در مجلس شورای ملی دوره اول نیز برخورد کرده و از مجلسیان که اکثرشان مخالف آزادی زنان بودند به شدت انتقاد کردند.

در همین دوران یکی از نمایندگان مجلس به نام شيخ اسدالله نیز که ظاهرا کمی متجددتر از دیگران بود فرياد برآورده بود که:« صحبت از حضور زنان در جامعه و در مجلس با روح يک مجلس اسلامی در تناقض است». او می گفت: «دليل حذف زنان اين است که خدا به آنان ظرفيت لازم برای شرکت در فعاليت های سياسی و انتخابات نمايندگان ملت را نداده است. آنان جنس ضعيف ترند و توانايي مردان را ندارند. حق آنان نبايد لگدمال شود بلکه بايد توسط مردان، همان طور که خداوند متعال در قرآن فرموده حفاظت شود!»

ولی در همین دوره بود کهمردانی هم در مجلس و هم در مطبوعات از آزادی زنان، گشایش مدارس دخترانه و گسترش شوراهای زنان حمایت کردند و یا حداقل وجود آن ها را تحمل کردند، از آن جمله می توان ازنماینده همدان وتقی زاده نماینده تبریز نام برد.بعد از کودتای محمد علیشاه (۱۹۰۸ میلادی) و بمباران مجلس که مقاومت و مبارزه علیه استبداد و ارتجاع به تبریز منتقل شد، زنان نیز گروه گروه به تبریزعزیمت کرده و در آن جا به انجمن تبریز، مرکز غیبی، ستارخان و گروه مبارزین او پیوستند.

XS
SM
MD
LG